غدیر

آیه ولایت
إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ

سوره مائده آیه 55

ترجمه:
جز این نیست كه ولی شما خداست و رسول او و مؤمنانی كه نماز می خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق می كنند.

تفسیر:
شان نزول آیه ولایت

در تفسیر مجمع البیان و كتب دیگر از عبد الله بن عباس چنین نقل شده : كه روزی در كنار چاه زمزم نشسته بود و برای مردم از قول پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل می كرد ناگهان مردی كه عمامه ای بر سر داشت و صورت خود را پوشانیده بود نزدیك آمد و هر مرتبه كه ابن عباس از پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل می كرد او نیز با جمله قال رسول الله حدیث دیگری از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل می نمود.

ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفی كند، او صورت خود را گشود و صدا زد ای مردم ! هر كس مرا نمی شناسد بداند من ابوذر غفاری هستم با این گوشهای خودم از رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) شنیدم ، و اگر دروغ می گویم هر دو گوشم كر باد، و با این چشمان خود این جریان را دیدم و اگر دروغ می گویم هر دو كور باد، كه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:

علی قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله .

علی (علیه السلام ) پیشوای نیكان است ، و كشنده كافران ، هر كس او را یاری كند، خدا یاریش خواهد كرد، و هر كس دست از یاریش بردارد، خدا دست از یاری او برخواهد داشت .

سپس ابوذر اضافه كرد: ای مردم روزی از روزها با رسولخدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در مسجد نماز می خواندم ، سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای كمك كرد، ولی كسی چیزی به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت : خدایا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضای كمك كردم ولی كسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی (علیه السلام ) كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد. سائل نزدیك آمد و انگشتر را از دست آنحضرت بیرون آورد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) كه در حال نماز بود این جریان را مشاهده كرد، هنگامی كه از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان بلند كرد و چنین گفت :

خداوندا برادرم موسی از تو تقاضا كرد كه روح او را وسیع گردانی و كارها را بر او آسان سازی و گره از زبان او بگشائی تا مردم گفتارش را درك كنند، و نیز موسی درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهی و بوسیله او نیرویش را زیاد كنی و در كارهایش شریك سازی . خداوندا! من محمد پیامبر و برگزیده توام ، سینه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم علی (علیه السلام ) را وزیر من گردان تا بوسیله او، پشتم قوی و محكم گردد.

ابوذر می گوید: هنوز دعای پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) پایان نیافته بود كه جبرئیل نازل شد و به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) گفت : بخوان ، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: چه بخوانم ، گفت بخوان

انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا…

البته این شان نزول از طرق مختلف (چنانكه خواهد آمد) نقل شده كه گاهی در جزئیات و خصوصیات مطلب با هم تفاوتهائی دارند ولی اساس و عصاره همه یكی است .

این آیه با كلمه انما كه در لغت عرب به معنی انحصار می آید شروع شده و می گوید: ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه كس است : خدا و پیامبر و كسانی كه ایمان آورده اند، و نماز را برپا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند.

(انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤ تون الزكاة و هم راكعون ).

شك نیست كه ركوع در این آیه به معنی ركوع نماز است ، نه به معنی خضوع ، زیرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامی كه ركوع گفته می شود به همان معنی معروف آن یعنی ركوع نماز است ، و علاوه بر شان نزول آیه و روایات متعددی كه در زمینه انگشتر بخشیدن علی (علیه السلام ) در حال ركوع وارد شده و مشروحا بیان خواهیم كرد، ذكر جمله یقیمون الصلاة نیز شاهد بر این موضوع است ، و ما در هیچ مورد در قرآن نداریم كه تعبیر شده باشد زكات را با خضوع بدهید، بلكه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. همچنین شك نیست كه كلمه ولی در آیه به معنی دوست و یا ناصر و یاور نیست زیرا ولایت به معنی دوستی و یاری كردن مخصوص كسانی نیست كه نماز می خوانند، و در حال ركوع زكات می دهند، بلكه یك حكم عمومی است كه همه مسلمانان را در بر می گیرد، همه مسلمین باید یكدیگر را دوست بدارند و یاری كنند حتی آنهائی كه زكات بر آنها واجب نیست ، و اصولا چیزی ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اینكه بخواهند در حال ركوع زكاتی بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یكدیگر باشند.

از اینجا روشن می شود كه منظور از ولی در آیه فوق ولایت به معنی سرپرستی و تصرف و رهبری مادی و معنوی است ، بخصوص اینكه این ولایت در ردیف ولایت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یك جمله ادا شده است .

و به این ترتیب ، آیه از آیاتی است كه به عنوان یك نص قرآنی دلالت بر ولایت و امامت علی (علیه السلام ) می كند.

ولی در اینجا بحثهای مهمی است كه باید به طور جداگانه ، مورد بررسی قرار گیرد:

شهادت احادیث و مفسران و مورخان

همانطور كه اشاره كردیم در بسیاری از كتب اسلامی و منابع اهل تسنن ، روایات متعددی دائر بر اینكه آیه فوق در شان علی (علیه السلام ) نازل شده نقل گردیده كه در بعضی از آنها اشاره به مساله بخشیدن انگشتر در حال ركوع نیز شده و در بعضی نشده ، و تنها به نزول آیه درباره علی (علیه السلام ) قناعت گردیده است .

این روایت را ابن عباس و عمار یاسر و عبد الله بن سلام و سلمة بن كهیل و انس بن مالك و عتبة بن حكیم و عبد الله ابی و عبد الله بن غالب و جابر بن عبد الله انصاری و ابوذر غفاری نقل كرده اند.

و علاوه بر ده نفر كه در بالا ذكر شده از خود علی (علیه السلام ) نیز این روایت در كتب اهل تسنن نقل شده است .

جالب اینكه در كتاب غایة المرام تعداد 24 حدیث در این باره از طرق اهل تسنن و 19 حدیث از طرق شیعه نقل كرده است .

كتابهای معروفی كه این حدیث در آن نقل شده از سی كتاب تجاوز می كند كه همه از منابع اهل تسنن است ، از جمله محب الدین طبری در ذخائر العقبی صفحه 88 و علامه قاضی شوكانی در تفسیر فتح القدیر جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدی صفحه 148 و در لباب النقول سیوطی صفحه 90 و در تذكرة سبط بن جوزی صفحه 18 و در نور الابصار شبلنجی صفحه 105 و در تفسیر طبری صفحه 165 و در كتاب الكافی الشاف ابن حجر عسقلانی صفحه 56 و در مفاتیح الغیب رازی جلد سوم صفحه 431 و در تفسیر در المنصور جلد 2 صفحه 393 و در كتاب كنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردویه و مسند ابن الشیخ و علاوه بر اینها در صحیح نسائی و كتاب الجمع بین الصحاح السته و كتابهای متعدد دیگری این احادیث آمده است .

با اینحال چگونه می توان اینهمه احادیث را نادیده گرفت ، در حالی كه در شان نزول آیات دیگر به یك یا دو روایت قناعت می كنند، اما گویا تعصب اجازه نمی دهد كه اینهمه روایات و اینهمه گواهی دانشمندان درباره شان نزول آیه فوق مورد توجه قرار گیرد.

و اگر بنا شود در تفسیر آیه ای از قرآن این همه روایات نادیده گرفته شود ما باید در تفسیر آیات قرآنی اصولا به هیچ روایتی توجه نكنیم ، زیرا درباره شان نزول كمتر آیه ای از آیات قرآن اینهمه روایت وارد شده است .

این مساله بقدری روشن و آشكار بوده كه حسان بن ثابت شاعر معروف عصر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) مضمون روایت فوقرا در اشعار خود كه درباره علی (علیه السلام ) سروده چنین آورده است :

فانت الذی اعطیت اذ كنت راكعا

زكاتا فدتك النفس یا خیر راكع

فانزل فیك الله خیر ولایة

و بینها فی محكمات الشرایع

یعنی : تو بودی كه در حال ركوع زكات بخشیدی ، جان بفدای تو باد ای بهترین ركوع كنندگان .

و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را درباره تو نازل كرد و در ضمن قرآن مجید آنرا ثبت نمود.

پاسخ به هشت ایراد مخالفان بر آیه ولایت

جمعی از متعصبان اهل تسنن اصرار دارند كه ایرادهای متعددی به نزول این آیه در مورد علی (علیه السلام ) و همچنین به تفسیر ولایت به عنوان سرپرستی و تصرف و امامت بنمایند كه ما ذیلا مهمترین آنها را عنوان كرده و مورد بررسی قرار می دهیم :

1 - از جمله اشكالاتی كه نسبت به نزول آیه فوق در مورد علی (علیه السلام ) گرفتهاند این است كه آیه با توجه به كلمه الذین كه برای جمع است ، قابل تطبیق بر یكفرد نیست ، و به عبارت دیگر آیه می گوید: ولی شما آنهائی هستند كه نماز را بر پا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند، این عبارت چگونه بر یك شخص مانند علی (علیه السلام ) قابل تطبیق است !.

پاسخ

در ادبیات عرب مكرر دیده می شود كه از مفرد به لفظ جمع ، تعبیر آورده شده است از جمله در آیه مباهله می بینیم كه كلمه نسائنا به صورت جمع آمده در صورتی كه منظور از آن طبق شان نزولهای متعددی كه وارد شده فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) است ، و همچنین انفسنا جمع است در صورتی كه از مردان غیر از پیغمبر كسی جز علی (علیه السلام ) در آن جریان نبود و در آیه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد می خوانیم .

الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ایمانا.

و همانطور كه در تفسیر این آیه در جلد سوم ذكر كردیم بعضی از مفسران شان نزول آنرا درباره نعیم بن مسعود كه یكفرد بیشتر نبود می دانند.

و همچنین در آیه 52 سوره مائده می خوانیم یقولون نخشی ان تصیبنا دائرة در حالی كه آیه در مورد عبد الله ابی وارد شده است كه تفسیر آن گذشت و همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبیراتی دیده می شود كه عموما به صورت جمع است ، ولی طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن یكفرد بوده است .

این تعبیر یا بخاطر این است كه اهمیت موقعیت آن فرد و نقش مؤ ثری كه در این كار داشته روشن شود و یا بخاطر آن است كه حكم در شكل كلی عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یكفرد بوده باشد، در بسیاری از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند كه احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است .

البته انكار نمی توان كرد كه استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح ، خلاف ظاهر است و بدون قرینه جایز نیست ، ولی با وجود آنهمه روایاتی كه در شان نزول آیه وارد شده است ، قرینه روشنی بر چنین تفسیری خواهیم داشت ، و حتی در موارد دیگر به كمتر از این قرینه نیز قناعت می شود.

2 - فخر رازی و بعضی دیگر از متعصبان ایراد كرده اند كه علی (علیه السلام ) با آن توجه خاصی كه در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود (تا آنجا كه معروف است پیكان تیر از پایش ‍ بیرون آوردند و توجه پیدا نكرد) چگونه ممكن است صدای سائلی را شنیده و به او توجه پیدا كند!

پاسخ - آنها كه این ایراد را می كنند از این نكته غفلت دارند كه شنیدن صدای سائل و به كمك او پرداختن توجه به خویشتن نیست ، بلكه عین توجه بخدا است ، علی (علیه السلام ) در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و می دانیم بیگانگی از خلق خدا بیگانگی از خدا است و به تعبیر روشن تر: پرداختن زكات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است . نه انجام یك عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبیر دیگر آنچه با روح عبادت سازگار نیست ، توجه به مسائل مربوط به زندگی مادی و شخصی است و اما توجه به آنچه در مسیر رضای خدا است ، كاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاكید می كند، ذكر این نكته نیز لازم است كه معنی غرق شدن در توجه به خدا این نیست كه انسان بی اختیار احساس خود را از دست بدهد بلكه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و برای خدا نیست بر می گیرد.

جالب اینكه فخر رازی كار تعصب را بجائی رسانیده كه اشاره علی (علیه السلام ) را به سائل برای اینكه بیاید و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بیرون كند، مصداق فعل كثیر كه منافات با نماز دارد، دانسته است در حالی كه در نماز كارهائی جایز است انسان انجام بدهد كه به مراتب از این اشاره بیشتر است و در عین حال ضرری برای نماز ندارد تا آنجا كه كشتن حشراتی مانند مار و عقرب و یا برداشتن و گذاشتن كودك و حتی شیر دادن بچه شیر خوار را جزء فعل كثیر ندانسته اند، چگونه یك اشاره جزء فعل كثیر شد، ولی هنگامیكه دانشمندی گرفتار طوفان تعصب می شود اینگونه اشتباهات برای او جای تعجب نیست !.

3 - اشكال دیگری كه به آیه كرده اند در مورد معنی كلمه ولی است كه آنرا به معنی دوست و یاری كننده و امثال آن گرفتهاند نه بمعنی متصرف و سرپرست و صاحب اختیار.

پاسخ - همانطور كه در تفسیر آیه در بالا ذكر كردیم كلمه ولی در اینجا نمی تواند به معنی دوست و یاری كننده بوده باشد، زیرا این صفت برای همه مؤ منان ثابت است نه مؤ منان خاصی كه در آیه ذكر شده كه نماز را برپا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند، و به عبارت دیگر دوستی و یاری كردن ، یك حكم عمومی است ، در حالی كه آیه ناظر به بیان یك حكم خصوصی می باشد و لذا بعد از ذكر ایمان ، صفات خاصی را بیان كرده است كه مخصوص به یك فرد می شود.

4 - می گویند علی (علیه السلام ) چه زكات واجبی بر ذمه داشت با اینكه از مال دنیا چیزی برای خود فراهم نساخته بود و اگر منظور صدقه مستحب است كه به آن زكات گفته نمی شود!!

پاسخ - اولا به گواهی تواریخ علی (علیه السلام ) از دسترنج خود اموال فراوانی تحصیل كرد و در راه خدا داد تا آنجا كه می نویسند هزار برده را از دسترنج خود آزاد نمود، بعلاوه سهم او از غنائم جنگی نیز قابل ملاحظه بود، بنابراین اندوخته مختصری كه زكات به آن تعلق گیرد و یا نخلستان كوچكی كه واجب باشد زكات آنرا بپردازد چیز مهمی نبوده است كه علی (علیه السلام ) فاقد آن باشد، و اینرا نیز می دانیم كه فوریت وجوب پرداخت زكات فوریت عرفی است كه با خواندن یك نماز منافات ندارد.

ثانیا اطلاق زكات بر زكات مستحب در قرآن مجید فراوان است ، در بسیاری از سوره های مكی كلمه زكات آمده كه منظور از آن همان زكات مستحب است ، زیرا وجوب زكات مسلما بعد از هجرت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به مدینه ، بوده است (آیه 3 سوره نمل و آیه 39 سوره روم و 4 سوره لقمان و 7 سوره فصلت و غیر اینها).

5 - می گویند: ما اگر ایمان به خلافت بلا فصل علی (علیه السلام ) داشته باشیم بالاخره باید قبول كنیم كه مربوط به زمان بعد از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده ، بنابراین علی (علیه السلام ) در آنروز ولی نبود، و به عبارت دیگر ولایت در آن روز برای او بالقوه بود نه بالفعل در حالی كه ظاهر آیه ولایت بالفعل را می رساند.

پاسخ - در سخنان روز مرده در تعبیرات ادبی بسیار دیده می شود كه اسم یا عنوانی به افرادی گفته می شود كه آنرا بالقوه دارند مثلا انسان در حال حیات خود وصیت می كند و كسی را به عنوان وصی خود و قیم اطفال خویش تعیین می نماید و از همان وقت عنوان وصی و قیم به آن شخص گفته می شود، در حالی كه طرف هنوز در حیات است و نمرده است ، در روایاتی كه در مورد علی (علیه السلام ) از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در طرق شیعه و سنی نقل شده می خوانیم كه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) او را وصی و خلیفه خود خطاب كرده در حالی كه هیچیك از این عناوین در زمان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نبود - در قرآن مجید نیز اینگونه تعبیرات دیده می شود از جمله در مورد زكریا می خوانیم كه از خداوند چنین تقاضا كرد.

هب لی من لدنك ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب .

در حالی كه مسلم است منظور از ولی در اینجا سرپرستی برای بعد از مرگ او منظور بوده است ، بسیاری از افراد جانشین خود را در حیات خود تعیین می كنند و از همان زمان نام جانشین بر او می گذارند با اینكه جنبه بالقوه دارد.

6 - می گویند: چرا علی (علیه السلام ) با این دلیل روشن شخصا استدلال نكرد!

پاسخ - همانطور كه در ضمن بحث پیرامون روایات وارده در شان نزول آیه خواندیم این حدیث در كتب متعدد از خود علی (علیه السلام ) نیز نقل شده است از جمله در مسند ابن مردویه و ابی الشیخ و كنز العمال - و این در حقیقت بمنزله استدلال حضرت است به این آیه شریفه . در كتاب نفیس (الغدیر) از كتاب سلیم بن قیس هلالی حدیث مفصلی نقل می كند كه علی (علیه السلام ) در میدان صفین در حضور جمعیت برای اثبات حقانیت خود دلائل متعددی آورد از جمله استدلال بهمین آیه بود. و در كتاب غایة المرام از ابوذر چنین نقل شده كه علی (علیه السلام ) روز شوری نیز به همین آیه استدلال كرد.

7 - می گویند: این تفسیر با آیات قبل و بعد سازگار نیست ، زیرا در آنها ولایت به معنی دوستی آمده است .

پاسخ - بارها گفته ایم آیات قرآن چون تدریجا، و در وقایع مختلف نازل گردیده همیشه پیوند با حوادثی دارد كه در زمینه آن نازل شده است ، و چنان نیست كه آیات یك سوره یا آیاتی كه پشت سر هم قرار دارند همواره پیوند نزدیك از نظر مفهوم و مفاد داشته باشد لذا بسیار می شود كه دو آیه پشت سر هم نازل شده اما در دو حادثه مختلف بوده و مسیر آنها بخاطر پیوند با آن حوادث از یكدیگر جدا می شود.

با توجه به اینكه آیه انما ولیكم الله بگواهی شان نزولش در زمینه زكات دادن علی (علیه السلام ) در حال ركوع نازل شده و آیات گذشته و آینده همانطور كه خواندیم و خواهیم خواند در حوادث دیگری نازل شده است نمی توانیم روی پیوند آنها زیاد تكیه كنیم .

به علاوه آیه مورد بحث اتفاقا تناسب با آیات گذشته و آینده نیز دارد زیرا در آنها سخن از ولایت به معنی یاری و نصرت و در آیه مورد بحث سخن از ولایت به معنی رهبری و تصرف می باشد و شك نیست كه شخص ‍ ولی و سرپرست و متصرف ، یار و یاور پیروان خویش نیز خواهد بود. بعبارت دیگر یار و یاور بودن یكی از شئون ولایت مطلقه است .

8 - می گویند: انگشتری با آن قیمت گزاف كه در تاریخ نوشته اند، علی (علیه السلام ) از كجا آورده بود!! بعلاوه پوشیدن انگشتری با این قیمت فوق العاده سنگین اسراف محسوب نمی شود! آیا اینها دلیل بر عدم صحت تفسیر فوق نیست !

پاسخ - مبالغه هائی كه درباره قیمت آن انگشتر كرده اند بكلی بی اساس ‍ است و هیچگونه دلیل قابل قبولی بر گرانقیمت بودن آن انگشتر نداریم و اینكه در روایت ضعیفی قیمت آن معادل خراج شام ذكر شده به افسانه شبیه تر است تا واقعیت و شاید برای بی ارزش نشان دادن اصل مساله جعل شده است ، و در روایات صحیح و معتبر كه در زمینه شان نزول آیه ذكر كرده اند اثری از این افسانه نیست ، بنابراین نمی توان یك واقعیت تاریخی را با اینگونه سخنان پرده پوشی كرد.

بی ارزشی مقام های دنیوی

عبدالله بن عباس گفت : در ذی قار خدمت امیرالمومنین ( علیه السلام) رسیدم ، او مشغول وصله کردن کفش خود بود .به من فرمود : این کفش چقدر ارزش دارد ؟ گفتم هیچ.

1. فرمود به خدا قسم این کفش کهنه را بیش از حکومت برشما دوست دارم، مگرآنکه حقی را به پا

دارم ، آنگاه امام بیرون آمد وبرای مردم سخرانی کرد وفرمود:

ره آورد بعثت پیامبر اسلام

2. خدای سبحان هنگامی محمد (صلی الله علیه وآله وسلم )را به پیامبری بر انگیخت که در میان عرب

کسی نبود که کتابی بخواند ، ونبوتی را مدعی شود . 

پیامبر مردم را به حرکت در آورد ، وایشان را در جایگاه درخورشان نشاند، وبه رستگاری رساند ، پس

کجی هایشان راست گردید ، واوضاع متزلزلشان آرام وقرار یافت .

 

مشاهده از نهج البلاغه -خطبه 33 ص67

روز بزرگداشت معلم

بزرگداشت روز معلم را گرامی میداریم .

شهادت استاد بزرگ مرتضی مطهری(ره) را به جامعه اسلامی وتمام اساتید

و دانش تبریک وتسلیت عرض می کنیم .

از پدر گر قالب تن یافتیم     از معلم جان روشن یافتیم

بزرگترین معلم ما خداوند بلند مرتبه است که جانشینی همچون رسول اکرم اسلام محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم) را بر روی زمین قرار داد.برپیامبر وحی شد بخوان« اقر باسم ربک الذی خلق» سوره علق آیه 1

«ن والقلم وما یسطرون»سوره قلم آیه 1

خداوند سبحان در این آیه به قلم وآنچه با قلم می نویسد سوگند یاد کرده ، واز ظاهر سیاق بر می آید که منظور از قلم مطلق قلم ، ومطلق هر نوشته می شود ، واز این جهت این سوگند را یاد کرده که قلم ونوشته از عظیمترین نعمتهای الهی است ، که خدای تعالی بشر را به آن هدایت کرده ، به وسیله آن حوادث غایب از انظار معانی نهفته در درون دلها را ضبط می کند ، وانسان بوسیله قلم ونوشتن میتواند هر حادثهایی را که در پس پرده مرور زمان وبعد مکان قرار گرفته نزد خود حاضر سازد ، (مثل اینکه حادثه قرنها قبل ، همین الان دارد اتفاق می افتد، وحوادث هزاران فرسنگ آن طرفتر در همین جا دارد رخ می دهد ) پس قلم ونوشتن هم در عظمت ، دست کمی از کلام ندارد. ودر عظمت این دو نعمت همین بس که خدای سبحان بر انسان منت نهاده که وی را به سوی کلام وقلم هدایت کرده، وطریق استفاده از این دو نعمت را به او یاد داد .

مشاهده در سایت بنیاد علوم ومعارف اسلامی - تدبر 

منطق مخالفان توسل به دعای پیامبر

این نوع از توسل توسط گروه اندکی (وهابیان) تحریم شده است ودر این مورد شبهاتی دارند که بررسی می کنیم :

1. حیات برزخی نوعی از زندگی است که حقیقت آن را خدا می داند وما از ماهیت آن آگاه نیستیم ومیان زندگان واموات ، حاجز ومانعی هست به نام برزخ ، بنابراین، ارتباط با آنانت ممکن نیست ، چنان که می فرماید :

(من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون)

پاسخ: اتین که می گوید حقیقت حیات برزخی ، برای ما روشن نیست، تاثیری در بحث ما ندارد، زیرا حیات دنیوی نیز برای ما روشن نیست ، ولی نشناختن حقیقت ، مانع از شناختن آثار و ویژیگی های آن نیست، وقرآن به بعضی از ویژیگی های حیات برزخی اشاره کرده است: واما این که می گوید : برزخ به معنای حاجز است صحیح است ، ولی مقصود آن است که مانع از بازگشت مردم به زندگی دنیوی است ، نه مانع از ارتباط . شاهد گفتار ما آیه زیر است که می فرماید:

(حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعونی لعلی اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها ومن ورائهم برزخ الی یوم یبعثون ) مومنون 100

« آنگاه که مرگ یکی از آنها فرا رسد می گوید : پروردگارا مرا باز گردانید ، شاید در آنچه که ترک کرده ام ،- کوتاهی نموده ام - عمل نیکی انجام دهم . خطاب می آید: هرگز! (یعنی بازگشت من ممکن نیست ) این سخنی است که او می گوید ، واز پس آن برزخی است که تا روز قیامت ادامه دارد».

بنابراین برزخ مانع بازگشت مردم به زندگی دنیوی ، نه ارتباط مردم با آنان .به گواه این که کافر درخواست بازگشت به دنیا کرد ، خطاب آمد : «کلا» یعنی رجوع امکان پذیر نیست.

2. مردگان نمی شنوند

آیات قرآن حاکی است که ما قادر به اسماع مردگان نیستیم ، چنان که می فرماید:

(انک لا تسمع الموتی) روم 52

(وما انت بمسمع من فی القبور ) فاطر22

«تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی» 

صفحات: 1· 2

توسل

سیره مسلمانان بعد از در گذشت پیامبران(صلی الله علیه وآله):

توسل به دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله) پس از درگذشت او، سیره مسلم اسلامی است که پیوسته ادامه دارد . اینک به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1. آنگاه که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) درگذشت ابوبکر از منزل خود که در سنخ بود به مدینه آمد ، داخل خانه عایشه شد ، دید پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) را در برد یمنی سیاه رنگی پوشیده اند ، صورت او را باز کرد آنگاه او را بوسید وگریست وبااو چنین گفت : ای پیامبر خدا مرگی که برای تو نوشته شده بود، چشیدی ودیگر مرگی نخواهی داشت. ای محمد ! نزد پروردگارت ، ما را یاد کن وما را فرآموش نکن وبه نقل زینی دحلان او با پیامبر چنین سخن گفت : پدر ومادرم فدای تو ، پیامبری که اخبار آسمان ، آن گونه که پس از مرگ تو از ما گرفته شد ، در مرگ پیامبران دیگر از ما گرفته نشد . تو بزرکتر از آنی که بتوان توصیف کرد یا بر تو گریست ، اگر مرگ اختیاری بود ، ما حاضر بودیم به جای تو بمیریم . ای محمد (ص)ما را در نزد خود یاد کن وفرآموش نکن». 

از برخی روایات ، استفاده می شود که تلقی یاران پیامبر از آیه (ولو انهم اذ ظلموا جاووک) این بوده که در هر زمان ، حتی پس از مرگ رسول خدا می توان به حضور او رسید واز او طلب استغفار کرد. محمدبن حرب هلالی می گوید : وارد مدینه شدم . به زیارت قبر پیامبر (ص) مشرف گشتم ، درمقابل قبر نشسته بودم که ناگهان عربی بیابانی آمد و او را زیارت کرد، بعد با اوچنین گفتگو نمود: 

«ای بهترین پیامبر! خدا در کتاب خویش چنین فرموده است: (ولو انهم اذ ظلموا انفسهم …) ، من به سوی تو آمده ام  و از گناهانم استغفار می کنم وتو را شفیع خود قرار می دهم . آنگاه گریست ودو بیت شعر خواند که ترجمه اش چنین است: 

ای بهترین کسی که تن او در زمین به خاک سپرده شده از بوی خوش او کوه وبیابان خوشبو شده  جانم فدای قبری که تو در آن سکنا گزیده ای که در آن عفت و  جود و کرم به خاک سپرده شده است. 

آنگاه استغفار کرد وحرام را ترک گفت. 


تبرک، توسل، بدعت- آیت الله العظمی جعفرسبحانی (دام ظله)- ص47،49

شیوه ها وروش های پیش از دعوت

برانگیختن احساسات با شمارش نعمت ها

اولین مایه برای دعوت به نماز، استفاده از احساسات وفطرت است. در انسان احساساتی وجود دارد که اگر بیدار شوند، انسان به سمت تشکر از خدا می رود. ما نیز باید این سرمایه احساس و وجدان را زنده نگه داریم وهر جا غبار غفلت روی آن را گرفت ، با تذکر وموعظه آن را بر طرف کنیم.

در تلویزیون کلیپی از پدر پیری که با جوانش برای تفریح به بوستانی رفته بودند ، نشان داد . پیرمرد هر چند دقیقه یکبار از فرزندش می پرسید : این پرنده کوچک چیست؟ باراول جوان گفت: گنجشک است. دفعه دوم که پدر سوالش را تکرار کرد، جوان با کمی ناراحتی گفت : گنجشک است. اما بار سوم که سوال پدر تکرار شد ، جوان با عصبانیت برسر پدر فریاد کشید و گفت : گفتم که، گنجشک است. پدر از پسرش خواست دفترچه خاطراتش را بیاورد . بخشی را که مربوط به جوانی خودش و کودکی این جوان بود، باز کرد واز پس خواست که بلند بخواند .

در آن نوشته شده بود که من جوان بودم وفرزندم که کودک بود درهمین بوستان ده ها باراز من پرسید « نام این پرنده چیست؟»ومن هر بار با کلمات «جانم، عزیزم، قربانت بگردم »جواب دادم : گنجشک است! جوان شرمنده شد وپدر را در آغوش گرفت ؛ بوسید واز او عذر خواهی کرد …

بهترین راه برای  زنده کردن احساسات انسان ها نسبت به خدا ، توجه به نعمت هاست ؛ همان گونه که این پیرمرد جوانش را با بیان محبت های گذشته خود بر سر شور وشعور آورد و وجدان خفته او را بیدار کرد.

ما برای اینکه رابطه خود را با خدا تقویت کنیم ، باید با نعمت های خدا را باز گو کنیم؛ نعمت های ظاهری مثل زمین ، آسمان ، گیاه، باران، خورشید، ماه،دریا، عقل،علم، چشم، گوش،قلب و همچنین با توجه دادن به نعمت های باطنی مثل نعمت حکمت ، هدایت، گرایش به خوبی ها ، تنفر از بدیها، دوست داشتن اولیای خدا، تنفر از ستمگران، وجود انگیزه و علاقه نسبن به کارهای خیر و وجود رهبران معصوم از یک سو وضمنا تداوم این نعمت ها از سوی دیگر . اینها توجه ومعرفت انسان را نسبت به خدا معطوف ومحبت خدا واطاعت از خدا را در انسان شکوفا می کند.

مشاهده از کتاب شیوه های دعوت به نماز - محسن قرائتی- ص80-81

 
مداحی های محرم