موضوع: "اعتقادات"

مشروعیت تبرک در سنت پیامبر(ص)

بررسی زندگانی پیامبر(ص) وکیفیت رفتار یاران او با وی حاکی از آن است که صحابه به اثار آن حضرت تبرک می جستند ، ما در این جا چند نوع از این تبرک جستن ها را یاداور می شویم :

1. تبرک با آب وضوی او؛ 2.تبرک بهبازمانده از آب آشامیدنی او؛ 3. تبرک به ظرف غذا وآب وجای لب های او؛ 4. تبرک به منبر او؛ 5. تبرک به دینارهایی که آن حضرت لمس کرده؛ 6. تبرک به قبر او؛ 7. تبرک به لباسها ، عصا وانگشتر واشیای متعلق به او؛ 8. تبرک به نقاطی که در آنجا در آن نماز گزارده است.

1. تبرک به اب وضوی آن حضرت: عروه بن مسعود ثقفی نماینده قریش برای نوشتن صلح نامه با پیامبر در حدیبه بود، او وقتی به سوی قریش رفت ، گفت محمد(ص) آنگاه که وضو می گیرد ، یارانش برای تبرک به آب وضو ی او بر یکدیگر پیشی می گیرند ومویی از سر او بر زمین نمی افتد مگر این که برای برداشتن آن بر یکدیگر سبقت می جویند .

2. تبرک به بازمانده از آب آشامیدنی  پیامبر(ص) : ام هانی دختر ابوطالب وخواهر علی (علیه السلام) می گوید: « پیامبر(ص) در سال هشتم هجرت در فتح مکه به خانه من آمد . برای پیامبر(ص) نوشیدنی آوردم ، حضرت نوشید وکمی از آن برجای ماند ، من با اینکه روزه بودم ، ترجیح دادم برای تبرک جستن به باقیمانده نوشیدنی ، روزه خود را بشکنم . پیامبر پرسید چه کردی؟ گفتم: ای پیامبر ! من خواستم که پس مانده نوشیده شما را از دست ندهم».

3. تبرک به ظرف آب وجای لب های او؛ ابوبرزه می گوید : عبدالله بن سلام به ما گفت : آیا علاقه مندید شما را با ظرفی که پیامبر (ص) از آن نوشیده است ،سیراب کنم؟

سهل بن سعد می گوید: پیامبر (ص) وارد سقیفه وارد سقیفه بنی ساعده شد واز سعد آب خواست ، من با این ظرفی که در دست داشتم به پیامبر(ص)  آب دادمواو از آن نوشید . راوی می گوید : ما نیز به دست سهل از همان ظرف آب نوشیدیم . پس از چندی او آن ظرف را به عمربن عبدالعزیز بخشید.

4. تبرک به منبر او: ابراهیم بن عبدالرحمن می گوید : من دیدم که عبدالله بن عمر دست بر جایگاه پیامبر (ص) در منبر نهاد وسپس دست خود را به صورت خود کشید . یزید بن عبدالملک بن قسیط می گوید: من گروهی از یاران رسول خدا  را دیدم که چون مسجد خلوت می شد ، جایگاه دست پیامبر (ص) در منبر را می بوسیدند ، آنگاه رو به قبله ایستاده ، دعا می کردند.

ادامه »

صفحات: 1· 2· 3

بی ارزشی مقام های دنیوی

عبدالله بن عباس گفت : در ذی قار خدمت امیرالمومنین ( علیه السلام) رسیدم ، او مشغول وصله کردن کفش خود بود .به من فرمود : این کفش چقدر ارزش دارد ؟ گفتم هیچ.

1. فرمود به خدا قسم این کفش کهنه را بیش از حکومت برشما دوست دارم، مگرآنکه حقی را به پا

دارم ، آنگاه امام بیرون آمد وبرای مردم سخرانی کرد وفرمود:

ره آورد بعثت پیامبر اسلام

2. خدای سبحان هنگامی محمد (صلی الله علیه وآله وسلم )را به پیامبری بر انگیخت که در میان عرب

کسی نبود که کتابی بخواند ، ونبوتی را مدعی شود . 

پیامبر مردم را به حرکت در آورد ، وایشان را در جایگاه درخورشان نشاند، وبه رستگاری رساند ، پس

کجی هایشان راست گردید ، واوضاع متزلزلشان آرام وقرار یافت .

 

مشاهده از نهج البلاغه -خطبه 33 ص67

روز بزرگداشت معلم

بزرگداشت روز معلم را گرامی میداریم .

شهادت استاد بزرگ مرتضی مطهری(ره) را به جامعه اسلامی وتمام اساتید

و دانش تبریک وتسلیت عرض می کنیم .

از پدر گر قالب تن یافتیم     از معلم جان روشن یافتیم

بزرگترین معلم ما خداوند بلند مرتبه است که جانشینی همچون رسول اکرم اسلام محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم) را بر روی زمین قرار داد.برپیامبر وحی شد بخوان« اقر باسم ربک الذی خلق» سوره علق آیه 1

«ن والقلم وما یسطرون»سوره قلم آیه 1

خداوند سبحان در این آیه به قلم وآنچه با قلم می نویسد سوگند یاد کرده ، واز ظاهر سیاق بر می آید که منظور از قلم مطلق قلم ، ومطلق هر نوشته می شود ، واز این جهت این سوگند را یاد کرده که قلم ونوشته از عظیمترین نعمتهای الهی است ، که خدای تعالی بشر را به آن هدایت کرده ، به وسیله آن حوادث غایب از انظار معانی نهفته در درون دلها را ضبط می کند ، وانسان بوسیله قلم ونوشتن میتواند هر حادثهایی را که در پس پرده مرور زمان وبعد مکان قرار گرفته نزد خود حاضر سازد ، (مثل اینکه حادثه قرنها قبل ، همین الان دارد اتفاق می افتد، وحوادث هزاران فرسنگ آن طرفتر در همین جا دارد رخ می دهد ) پس قلم ونوشتن هم در عظمت ، دست کمی از کلام ندارد. ودر عظمت این دو نعمت همین بس که خدای سبحان بر انسان منت نهاده که وی را به سوی کلام وقلم هدایت کرده، وطریق استفاده از این دو نعمت را به او یاد داد .

مشاهده در سایت بنیاد علوم ومعارف اسلامی - تدبر 

منطق مخالفان توسل به دعای پیامبر

این نوع از توسل توسط گروه اندکی (وهابیان) تحریم شده است ودر این مورد شبهاتی دارند که بررسی می کنیم :

1. حیات برزخی نوعی از زندگی است که حقیقت آن را خدا می داند وما از ماهیت آن آگاه نیستیم ومیان زندگان واموات ، حاجز ومانعی هست به نام برزخ ، بنابراین، ارتباط با آنانت ممکن نیست ، چنان که می فرماید :

(من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون)

پاسخ: اتین که می گوید حقیقت حیات برزخی ، برای ما روشن نیست، تاثیری در بحث ما ندارد، زیرا حیات دنیوی نیز برای ما روشن نیست ، ولی نشناختن حقیقت ، مانع از شناختن آثار و ویژیگی های آن نیست، وقرآن به بعضی از ویژیگی های حیات برزخی اشاره کرده است: واما این که می گوید : برزخ به معنای حاجز است صحیح است ، ولی مقصود آن است که مانع از بازگشت مردم به زندگی دنیوی است ، نه مانع از ارتباط . شاهد گفتار ما آیه زیر است که می فرماید:

(حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعونی لعلی اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها ومن ورائهم برزخ الی یوم یبعثون ) مومنون 100

« آنگاه که مرگ یکی از آنها فرا رسد می گوید : پروردگارا مرا باز گردانید ، شاید در آنچه که ترک کرده ام ،- کوتاهی نموده ام - عمل نیکی انجام دهم . خطاب می آید: هرگز! (یعنی بازگشت من ممکن نیست ) این سخنی است که او می گوید ، واز پس آن برزخی است که تا روز قیامت ادامه دارد».

بنابراین برزخ مانع بازگشت مردم به زندگی دنیوی ، نه ارتباط مردم با آنان .به گواه این که کافر درخواست بازگشت به دنیا کرد ، خطاب آمد : «کلا» یعنی رجوع امکان پذیر نیست.

2. مردگان نمی شنوند

آیات قرآن حاکی است که ما قادر به اسماع مردگان نیستیم ، چنان که می فرماید:

(انک لا تسمع الموتی) روم 52

(وما انت بمسمع من فی القبور ) فاطر22

«تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی» 

صفحات: 1· 2

توسل

سیره مسلمانان بعد از در گذشت پیامبران(صلی الله علیه وآله):

توسل به دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله) پس از درگذشت او، سیره مسلم اسلامی است که پیوسته ادامه دارد . اینک به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1. آنگاه که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) درگذشت ابوبکر از منزل خود که در سنخ بود به مدینه آمد ، داخل خانه عایشه شد ، دید پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) را در برد یمنی سیاه رنگی پوشیده اند ، صورت او را باز کرد آنگاه او را بوسید وگریست وبااو چنین گفت : ای پیامبر خدا مرگی که برای تو نوشته شده بود، چشیدی ودیگر مرگی نخواهی داشت. ای محمد ! نزد پروردگارت ، ما را یاد کن وما را فرآموش نکن وبه نقل زینی دحلان او با پیامبر چنین سخن گفت : پدر ومادرم فدای تو ، پیامبری که اخبار آسمان ، آن گونه که پس از مرگ تو از ما گرفته شد ، در مرگ پیامبران دیگر از ما گرفته نشد . تو بزرکتر از آنی که بتوان توصیف کرد یا بر تو گریست ، اگر مرگ اختیاری بود ، ما حاضر بودیم به جای تو بمیریم . ای محمد (ص)ما را در نزد خود یاد کن وفرآموش نکن». 

از برخی روایات ، استفاده می شود که تلقی یاران پیامبر از آیه (ولو انهم اذ ظلموا جاووک) این بوده که در هر زمان ، حتی پس از مرگ رسول خدا می توان به حضور او رسید واز او طلب استغفار کرد. محمدبن حرب هلالی می گوید : وارد مدینه شدم . به زیارت قبر پیامبر (ص) مشرف گشتم ، درمقابل قبر نشسته بودم که ناگهان عربی بیابانی آمد و او را زیارت کرد، بعد با اوچنین گفتگو نمود: 

«ای بهترین پیامبر! خدا در کتاب خویش چنین فرموده است: (ولو انهم اذ ظلموا انفسهم …) ، من به سوی تو آمده ام  و از گناهانم استغفار می کنم وتو را شفیع خود قرار می دهم . آنگاه گریست ودو بیت شعر خواند که ترجمه اش چنین است: 

ای بهترین کسی که تن او در زمین به خاک سپرده شده از بوی خوش او کوه وبیابان خوشبو شده  جانم فدای قبری که تو در آن سکنا گزیده ای که در آن عفت و  جود و کرم به خاک سپرده شده است. 

آنگاه استغفار کرد وحرام را ترک گفت. 


تبرک، توسل، بدعت- آیت الله العظمی جعفرسبحانی (دام ظله)- ص47،49

1 2 3 5