موضوع: "عقاید اسلامی"

کسی که به عترت متمسک نشود گمراه است

خدا نکند که در قلبتان درباره «ایمه عترت (ع)»شبهه ای باشد ویا در مقدم دانستن آنها بر دیگران در روحتان حایلی \دید آمده باشد چه اینکه وضع آنها بسیار روشن است برهمتایان خود قایل واز امثال خویشتن ممتازند؛علوم \یامبران \یشین را به واسطه \یامبر اسلام (ص) به دست آورده اند واحکام دین ودنیا را از آنحضرت (ص) گرفته اند .

اکنون به بیان آنچه به آن اشاره شد توجه فرمایید

1- رسول خدا (ص) افراد ناآگاه را صدا زده وغافلان را مورد خطاب قرار داده «ای مردم من در بین شما چیزی گذاردم که اگر آن را در اختیار گیرید هرگز گمراه نخواهید شد :کتاب خدا . وعترتم:اهل بیت»

2-سنت صحیح که حکم به «وجوب تمسک به قران وعترت»می کند متواتر است وبه طور تضافر از بیست وچند نفر ازصحابه بیامبر (ص) رسیده است…

کسانی که از جانب خداوند ولایت دارند

 

خداوند سبحان در قرآن کریم برای افرادی حق ولایت قرار داده است:

1- ولایت خداوند متعال

خداوند سبحان می فرماید : «الله ولی الذین آمنوا….» ؛ « خداوند ولی وسرپرست کسانی است که ایمان آورده اند….»

2- ولایت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) 

خداوند سبحان می فرماید: « النبی اولی باالمومنین من انفسهم »؛ « پیامبر نسبت به مومنان از خودشان سزاوارتر است.»

3- ولایت حضرت علی (علیه السلام)

خداوند سبحان می فرماید: « انما ولیکمالله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه ویوتون الزکاه وهم راکعون »؛ « سرپرست و ولی شما ، تنها خداست وپیامبر او و آنها که ایمان آورده اند ؛ همانها که نماز را برپا می دارند  ، ودر حال رکوع ، زکات می دهند.»

4- ولایت اهل بیت (علیهم السلام)

خداوند سبحان می فرماید: « اطیعوا الله واطیعوالرسول واولی الامر منکم » ؛ « اطاعت کنید خدا را ! واطاعت کنید پیامبر خدا  واولو الامر (اوصیای پیامبر) را.»

 

مشاهده در کتاب امام شناسی وپاسخ به شبهات- علی اضغر رضوانی- ص 78 تا 79

 

 

 

رابطه دنیا وآخرت

از اموری که انسان باید بشناسد تا افعال اختیاری وی شکل مطلوبی بیابد، شناخت زندگی آینده

خود است. آیا زندگی ، ویژه همین دنیاست، یا بعد از این عالم نیز زندگی دیگری خواهد داشت؟

اکنون سوال این است که آیا به راستی رابطه ای هست؟ برخی از معتقدان به معاد بر این باورند که

نظام آخرت نیز چون نظام زندگی دنیاست . اگر اینجا طلا ونقره اندوختی در آن سو آن را همراه خواهی بردو اگر در این سو فقر بردی ، در آن سو نیز مسکین برانگیخته خواهی شد ؛ یعنی را بطه

را مثبت ومستقیم وبین مزایای زندگی دنیا ومزایای زندگی آخرت می دیدند.برخی نیز به عکس

پنداشته اند هر خوشی در دنیا باعث ناخوشبی در آخرت خواهد بود ورنج ها ومحرومیت های دنیا موجب سعادت وبرخورداری آخرت خواهد شد.

این گرایش بین اصحاب ادیان ومتدینان به چشم می خورد . اما حقیقت امر ، غیر از این است . این

چنین نیست که محرومیت دنیا علت سعادت آخرت باشد. قرآن کسانی را ذکر می فرماید که در دنیا

بهره های فراوانی داشتند ودر آخرت هم سعادتمند هستند ونیز کسانی که در دنیا بدبخت ومحروم

ومبتلا به عذاب های گوناگون بوده اند ودر آخرت هم عذاب های سخت تری در پیش دارند : « در

دنیا وآخرت زیان کردند واین زیان کاری آشکار است». دسته اول چون سلیمان بن داوود وبرخی دیگر

از ملوک بنی اسرائیل که مقام نبوت هم داشته اند ودر آخرت هم سعادتمند هستند.

مشاهده در کتاب انسان شناسی در قرآن-ایت الله مصباح یزدی- ص237تا238

مشروعیت تبرک در سنت پیامبر(ص)

بررسی زندگانی پیامبر(ص) وکیفیت رفتار یاران او با وی حاکی از آن است که صحابه به اثار آن حضرت تبرک می جستند ، ما در این جا چند نوع از این تبرک جستن ها را یاداور می شویم :

1. تبرک با آب وضوی او؛ 2.تبرک بهبازمانده از آب آشامیدنی او؛ 3. تبرک به ظرف غذا وآب وجای لب های او؛ 4. تبرک به منبر او؛ 5. تبرک به دینارهایی که آن حضرت لمس کرده؛ 6. تبرک به قبر او؛ 7. تبرک به لباسها ، عصا وانگشتر واشیای متعلق به او؛ 8. تبرک به نقاطی که در آنجا در آن نماز گزارده است.

1. تبرک به اب وضوی آن حضرت: عروه بن مسعود ثقفی نماینده قریش برای نوشتن صلح نامه با پیامبر در حدیبه بود، او وقتی به سوی قریش رفت ، گفت محمد(ص) آنگاه که وضو می گیرد ، یارانش برای تبرک به آب وضو ی او بر یکدیگر پیشی می گیرند ومویی از سر او بر زمین نمی افتد مگر این که برای برداشتن آن بر یکدیگر سبقت می جویند .

2. تبرک به بازمانده از آب آشامیدنی  پیامبر(ص) : ام هانی دختر ابوطالب وخواهر علی (علیه السلام) می گوید: « پیامبر(ص) در سال هشتم هجرت در فتح مکه به خانه من آمد . برای پیامبر(ص) نوشیدنی آوردم ، حضرت نوشید وکمی از آن برجای ماند ، من با اینکه روزه بودم ، ترجیح دادم برای تبرک جستن به باقیمانده نوشیدنی ، روزه خود را بشکنم . پیامبر پرسید چه کردی؟ گفتم: ای پیامبر ! من خواستم که پس مانده نوشیده شما را از دست ندهم».

3. تبرک به ظرف آب وجای لب های او؛ ابوبرزه می گوید : عبدالله بن سلام به ما گفت : آیا علاقه مندید شما را با ظرفی که پیامبر (ص) از آن نوشیده است ،سیراب کنم؟

سهل بن سعد می گوید: پیامبر (ص) وارد سقیفه وارد سقیفه بنی ساعده شد واز سعد آب خواست ، من با این ظرفی که در دست داشتم به پیامبر(ص)  آب دادمواو از آن نوشید . راوی می گوید : ما نیز به دست سهل از همان ظرف آب نوشیدیم . پس از چندی او آن ظرف را به عمربن عبدالعزیز بخشید.

4. تبرک به منبر او: ابراهیم بن عبدالرحمن می گوید : من دیدم که عبدالله بن عمر دست بر جایگاه پیامبر (ص) در منبر نهاد وسپس دست خود را به صورت خود کشید . یزید بن عبدالملک بن قسیط می گوید: من گروهی از یاران رسول خدا  را دیدم که چون مسجد خلوت می شد ، جایگاه دست پیامبر (ص) در منبر را می بوسیدند ، آنگاه رو به قبله ایستاده ، دعا می کردند.

ادامه »

صفحات: 1· 2· 3

منطق مخالفان توسل به دعای پیامبر

این نوع از توسل توسط گروه اندکی (وهابیان) تحریم شده است ودر این مورد شبهاتی دارند که بررسی می کنیم :

1. حیات برزخی نوعی از زندگی است که حقیقت آن را خدا می داند وما از ماهیت آن آگاه نیستیم ومیان زندگان واموات ، حاجز ومانعی هست به نام برزخ ، بنابراین، ارتباط با آنانت ممکن نیست ، چنان که می فرماید :

(من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون)

پاسخ: اتین که می گوید حقیقت حیات برزخی ، برای ما روشن نیست، تاثیری در بحث ما ندارد، زیرا حیات دنیوی نیز برای ما روشن نیست ، ولی نشناختن حقیقت ، مانع از شناختن آثار و ویژیگی های آن نیست، وقرآن به بعضی از ویژیگی های حیات برزخی اشاره کرده است: واما این که می گوید : برزخ به معنای حاجز است صحیح است ، ولی مقصود آن است که مانع از بازگشت مردم به زندگی دنیوی است ، نه مانع از ارتباط . شاهد گفتار ما آیه زیر است که می فرماید:

(حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعونی لعلی اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها ومن ورائهم برزخ الی یوم یبعثون ) مومنون 100

« آنگاه که مرگ یکی از آنها فرا رسد می گوید : پروردگارا مرا باز گردانید ، شاید در آنچه که ترک کرده ام ،- کوتاهی نموده ام - عمل نیکی انجام دهم . خطاب می آید: هرگز! (یعنی بازگشت من ممکن نیست ) این سخنی است که او می گوید ، واز پس آن برزخی است که تا روز قیامت ادامه دارد».

بنابراین برزخ مانع بازگشت مردم به زندگی دنیوی ، نه ارتباط مردم با آنان .به گواه این که کافر درخواست بازگشت به دنیا کرد ، خطاب آمد : «کلا» یعنی رجوع امکان پذیر نیست.

2. مردگان نمی شنوند

آیات قرآن حاکی است که ما قادر به اسماع مردگان نیستیم ، چنان که می فرماید:

(انک لا تسمع الموتی) روم 52

(وما انت بمسمع من فی القبور ) فاطر22

«تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی» 

صفحات: 1· 2

1 2