غدیر

آیه ولایت
إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ

سوره مائده آیه 55

ترجمه:
جز این نیست كه ولی شما خداست و رسول او و مؤمنانی كه نماز می خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق می كنند.

تفسیر:
شان نزول آیه ولایت

در تفسیر مجمع البیان و كتب دیگر از عبد الله بن عباس چنین نقل شده : كه روزی در كنار چاه زمزم نشسته بود و برای مردم از قول پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل می كرد ناگهان مردی كه عمامه ای بر سر داشت و صورت خود را پوشانیده بود نزدیك آمد و هر مرتبه كه ابن عباس از پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل می كرد او نیز با جمله قال رسول الله حدیث دیگری از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل می نمود.

ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفی كند، او صورت خود را گشود و صدا زد ای مردم ! هر كس مرا نمی شناسد بداند من ابوذر غفاری هستم با این گوشهای خودم از رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) شنیدم ، و اگر دروغ می گویم هر دو گوشم كر باد، و با این چشمان خود این جریان را دیدم و اگر دروغ می گویم هر دو كور باد، كه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:

علی قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله .

علی (علیه السلام ) پیشوای نیكان است ، و كشنده كافران ، هر كس او را یاری كند، خدا یاریش خواهد كرد، و هر كس دست از یاریش بردارد، خدا دست از یاری او برخواهد داشت .

سپس ابوذر اضافه كرد: ای مردم روزی از روزها با رسولخدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در مسجد نماز می خواندم ، سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای كمك كرد، ولی كسی چیزی به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت : خدایا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضای كمك كردم ولی كسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی (علیه السلام ) كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد. سائل نزدیك آمد و انگشتر را از دست آنحضرت بیرون آورد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) كه در حال نماز بود این جریان را مشاهده كرد، هنگامی كه از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان بلند كرد و چنین گفت :

خداوندا برادرم موسی از تو تقاضا كرد كه روح او را وسیع گردانی و كارها را بر او آسان سازی و گره از زبان او بگشائی تا مردم گفتارش را درك كنند، و نیز موسی درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهی و بوسیله او نیرویش را زیاد كنی و در كارهایش شریك سازی . خداوندا! من محمد پیامبر و برگزیده توام ، سینه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم علی (علیه السلام ) را وزیر من گردان تا بوسیله او، پشتم قوی و محكم گردد.

ابوذر می گوید: هنوز دعای پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) پایان نیافته بود كه جبرئیل نازل شد و به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) گفت : بخوان ، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: چه بخوانم ، گفت بخوان

انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا…

البته این شان نزول از طرق مختلف (چنانكه خواهد آمد) نقل شده كه گاهی در جزئیات و خصوصیات مطلب با هم تفاوتهائی دارند ولی اساس و عصاره همه یكی است .

این آیه با كلمه انما كه در لغت عرب به معنی انحصار می آید شروع شده و می گوید: ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه كس است : خدا و پیامبر و كسانی كه ایمان آورده اند، و نماز را برپا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند.

(انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤ تون الزكاة و هم راكعون ).

شك نیست كه ركوع در این آیه به معنی ركوع نماز است ، نه به معنی خضوع ، زیرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامی كه ركوع گفته می شود به همان معنی معروف آن یعنی ركوع نماز است ، و علاوه بر شان نزول آیه و روایات متعددی كه در زمینه انگشتر بخشیدن علی (علیه السلام ) در حال ركوع وارد شده و مشروحا بیان خواهیم كرد، ذكر جمله یقیمون الصلاة نیز شاهد بر این موضوع است ، و ما در هیچ مورد در قرآن نداریم كه تعبیر شده باشد زكات را با خضوع بدهید، بلكه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. همچنین شك نیست كه كلمه ولی در آیه به معنی دوست و یا ناصر و یاور نیست زیرا ولایت به معنی دوستی و یاری كردن مخصوص كسانی نیست كه نماز می خوانند، و در حال ركوع زكات می دهند، بلكه یك حكم عمومی است كه همه مسلمانان را در بر می گیرد، همه مسلمین باید یكدیگر را دوست بدارند و یاری كنند حتی آنهائی كه زكات بر آنها واجب نیست ، و اصولا چیزی ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اینكه بخواهند در حال ركوع زكاتی بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یكدیگر باشند.

از اینجا روشن می شود كه منظور از ولی در آیه فوق ولایت به معنی سرپرستی و تصرف و رهبری مادی و معنوی است ، بخصوص اینكه این ولایت در ردیف ولایت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یك جمله ادا شده است .

و به این ترتیب ، آیه از آیاتی است كه به عنوان یك نص قرآنی دلالت بر ولایت و امامت علی (علیه السلام ) می كند.

ولی در اینجا بحثهای مهمی است كه باید به طور جداگانه ، مورد بررسی قرار گیرد:

شهادت احادیث و مفسران و مورخان

همانطور كه اشاره كردیم در بسیاری از كتب اسلامی و منابع اهل تسنن ، روایات متعددی دائر بر اینكه آیه فوق در شان علی (علیه السلام ) نازل شده نقل گردیده كه در بعضی از آنها اشاره به مساله بخشیدن انگشتر در حال ركوع نیز شده و در بعضی نشده ، و تنها به نزول آیه درباره علی (علیه السلام ) قناعت گردیده است .

این روایت را ابن عباس و عمار یاسر و عبد الله بن سلام و سلمة بن كهیل و انس بن مالك و عتبة بن حكیم و عبد الله ابی و عبد الله بن غالب و جابر بن عبد الله انصاری و ابوذر غفاری نقل كرده اند.

و علاوه بر ده نفر كه در بالا ذكر شده از خود علی (علیه السلام ) نیز این روایت در كتب اهل تسنن نقل شده است .

جالب اینكه در كتاب غایة المرام تعداد 24 حدیث در این باره از طرق اهل تسنن و 19 حدیث از طرق شیعه نقل كرده است .

كتابهای معروفی كه این حدیث در آن نقل شده از سی كتاب تجاوز می كند كه همه از منابع اهل تسنن است ، از جمله محب الدین طبری در ذخائر العقبی صفحه 88 و علامه قاضی شوكانی در تفسیر فتح القدیر جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدی صفحه 148 و در لباب النقول سیوطی صفحه 90 و در تذكرة سبط بن جوزی صفحه 18 و در نور الابصار شبلنجی صفحه 105 و در تفسیر طبری صفحه 165 و در كتاب الكافی الشاف ابن حجر عسقلانی صفحه 56 و در مفاتیح الغیب رازی جلد سوم صفحه 431 و در تفسیر در المنصور جلد 2 صفحه 393 و در كتاب كنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردویه و مسند ابن الشیخ و علاوه بر اینها در صحیح نسائی و كتاب الجمع بین الصحاح السته و كتابهای متعدد دیگری این احادیث آمده است .

با اینحال چگونه می توان اینهمه احادیث را نادیده گرفت ، در حالی كه در شان نزول آیات دیگر به یك یا دو روایت قناعت می كنند، اما گویا تعصب اجازه نمی دهد كه اینهمه روایات و اینهمه گواهی دانشمندان درباره شان نزول آیه فوق مورد توجه قرار گیرد.

و اگر بنا شود در تفسیر آیه ای از قرآن این همه روایات نادیده گرفته شود ما باید در تفسیر آیات قرآنی اصولا به هیچ روایتی توجه نكنیم ، زیرا درباره شان نزول كمتر آیه ای از آیات قرآن اینهمه روایت وارد شده است .

این مساله بقدری روشن و آشكار بوده كه حسان بن ثابت شاعر معروف عصر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) مضمون روایت فوقرا در اشعار خود كه درباره علی (علیه السلام ) سروده چنین آورده است :

فانت الذی اعطیت اذ كنت راكعا

زكاتا فدتك النفس یا خیر راكع

فانزل فیك الله خیر ولایة

و بینها فی محكمات الشرایع

یعنی : تو بودی كه در حال ركوع زكات بخشیدی ، جان بفدای تو باد ای بهترین ركوع كنندگان .

و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را درباره تو نازل كرد و در ضمن قرآن مجید آنرا ثبت نمود.

پاسخ به هشت ایراد مخالفان بر آیه ولایت

جمعی از متعصبان اهل تسنن اصرار دارند كه ایرادهای متعددی به نزول این آیه در مورد علی (علیه السلام ) و همچنین به تفسیر ولایت به عنوان سرپرستی و تصرف و امامت بنمایند كه ما ذیلا مهمترین آنها را عنوان كرده و مورد بررسی قرار می دهیم :

1 - از جمله اشكالاتی كه نسبت به نزول آیه فوق در مورد علی (علیه السلام ) گرفتهاند این است كه آیه با توجه به كلمه الذین كه برای جمع است ، قابل تطبیق بر یكفرد نیست ، و به عبارت دیگر آیه می گوید: ولی شما آنهائی هستند كه نماز را بر پا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند، این عبارت چگونه بر یك شخص مانند علی (علیه السلام ) قابل تطبیق است !.

پاسخ

در ادبیات عرب مكرر دیده می شود كه از مفرد به لفظ جمع ، تعبیر آورده شده است از جمله در آیه مباهله می بینیم كه كلمه نسائنا به صورت جمع آمده در صورتی كه منظور از آن طبق شان نزولهای متعددی كه وارد شده فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) است ، و همچنین انفسنا جمع است در صورتی كه از مردان غیر از پیغمبر كسی جز علی (علیه السلام ) در آن جریان نبود و در آیه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد می خوانیم .

الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ایمانا.

و همانطور كه در تفسیر این آیه در جلد سوم ذكر كردیم بعضی از مفسران شان نزول آنرا درباره نعیم بن مسعود كه یكفرد بیشتر نبود می دانند.

و همچنین در آیه 52 سوره مائده می خوانیم یقولون نخشی ان تصیبنا دائرة در حالی كه آیه در مورد عبد الله ابی وارد شده است كه تفسیر آن گذشت و همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبیراتی دیده می شود كه عموما به صورت جمع است ، ولی طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن یكفرد بوده است .

این تعبیر یا بخاطر این است كه اهمیت موقعیت آن فرد و نقش مؤ ثری كه در این كار داشته روشن شود و یا بخاطر آن است كه حكم در شكل كلی عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یكفرد بوده باشد، در بسیاری از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند كه احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است .

البته انكار نمی توان كرد كه استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح ، خلاف ظاهر است و بدون قرینه جایز نیست ، ولی با وجود آنهمه روایاتی كه در شان نزول آیه وارد شده است ، قرینه روشنی بر چنین تفسیری خواهیم داشت ، و حتی در موارد دیگر به كمتر از این قرینه نیز قناعت می شود.

2 - فخر رازی و بعضی دیگر از متعصبان ایراد كرده اند كه علی (علیه السلام ) با آن توجه خاصی كه در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود (تا آنجا كه معروف است پیكان تیر از پایش ‍ بیرون آوردند و توجه پیدا نكرد) چگونه ممكن است صدای سائلی را شنیده و به او توجه پیدا كند!

پاسخ - آنها كه این ایراد را می كنند از این نكته غفلت دارند كه شنیدن صدای سائل و به كمك او پرداختن توجه به خویشتن نیست ، بلكه عین توجه بخدا است ، علی (علیه السلام ) در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و می دانیم بیگانگی از خلق خدا بیگانگی از خدا است و به تعبیر روشن تر: پرداختن زكات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است . نه انجام یك عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبیر دیگر آنچه با روح عبادت سازگار نیست ، توجه به مسائل مربوط به زندگی مادی و شخصی است و اما توجه به آنچه در مسیر رضای خدا است ، كاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاكید می كند، ذكر این نكته نیز لازم است كه معنی غرق شدن در توجه به خدا این نیست كه انسان بی اختیار احساس خود را از دست بدهد بلكه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و برای خدا نیست بر می گیرد.

جالب اینكه فخر رازی كار تعصب را بجائی رسانیده كه اشاره علی (علیه السلام ) را به سائل برای اینكه بیاید و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بیرون كند، مصداق فعل كثیر كه منافات با نماز دارد، دانسته است در حالی كه در نماز كارهائی جایز است انسان انجام بدهد كه به مراتب از این اشاره بیشتر است و در عین حال ضرری برای نماز ندارد تا آنجا كه كشتن حشراتی مانند مار و عقرب و یا برداشتن و گذاشتن كودك و حتی شیر دادن بچه شیر خوار را جزء فعل كثیر ندانسته اند، چگونه یك اشاره جزء فعل كثیر شد، ولی هنگامیكه دانشمندی گرفتار طوفان تعصب می شود اینگونه اشتباهات برای او جای تعجب نیست !.

3 - اشكال دیگری كه به آیه كرده اند در مورد معنی كلمه ولی است كه آنرا به معنی دوست و یاری كننده و امثال آن گرفتهاند نه بمعنی متصرف و سرپرست و صاحب اختیار.

پاسخ - همانطور كه در تفسیر آیه در بالا ذكر كردیم كلمه ولی در اینجا نمی تواند به معنی دوست و یاری كننده بوده باشد، زیرا این صفت برای همه مؤ منان ثابت است نه مؤ منان خاصی كه در آیه ذكر شده كه نماز را برپا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند، و به عبارت دیگر دوستی و یاری كردن ، یك حكم عمومی است ، در حالی كه آیه ناظر به بیان یك حكم خصوصی می باشد و لذا بعد از ذكر ایمان ، صفات خاصی را بیان كرده است كه مخصوص به یك فرد می شود.

4 - می گویند علی (علیه السلام ) چه زكات واجبی بر ذمه داشت با اینكه از مال دنیا چیزی برای خود فراهم نساخته بود و اگر منظور صدقه مستحب است كه به آن زكات گفته نمی شود!!

پاسخ - اولا به گواهی تواریخ علی (علیه السلام ) از دسترنج خود اموال فراوانی تحصیل كرد و در راه خدا داد تا آنجا كه می نویسند هزار برده را از دسترنج خود آزاد نمود، بعلاوه سهم او از غنائم جنگی نیز قابل ملاحظه بود، بنابراین اندوخته مختصری كه زكات به آن تعلق گیرد و یا نخلستان كوچكی كه واجب باشد زكات آنرا بپردازد چیز مهمی نبوده است كه علی (علیه السلام ) فاقد آن باشد، و اینرا نیز می دانیم كه فوریت وجوب پرداخت زكات فوریت عرفی است كه با خواندن یك نماز منافات ندارد.

ثانیا اطلاق زكات بر زكات مستحب در قرآن مجید فراوان است ، در بسیاری از سوره های مكی كلمه زكات آمده كه منظور از آن همان زكات مستحب است ، زیرا وجوب زكات مسلما بعد از هجرت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به مدینه ، بوده است (آیه 3 سوره نمل و آیه 39 سوره روم و 4 سوره لقمان و 7 سوره فصلت و غیر اینها).

5 - می گویند: ما اگر ایمان به خلافت بلا فصل علی (علیه السلام ) داشته باشیم بالاخره باید قبول كنیم كه مربوط به زمان بعد از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده ، بنابراین علی (علیه السلام ) در آنروز ولی نبود، و به عبارت دیگر ولایت در آن روز برای او بالقوه بود نه بالفعل در حالی كه ظاهر آیه ولایت بالفعل را می رساند.

پاسخ - در سخنان روز مرده در تعبیرات ادبی بسیار دیده می شود كه اسم یا عنوانی به افرادی گفته می شود كه آنرا بالقوه دارند مثلا انسان در حال حیات خود وصیت می كند و كسی را به عنوان وصی خود و قیم اطفال خویش تعیین می نماید و از همان وقت عنوان وصی و قیم به آن شخص گفته می شود، در حالی كه طرف هنوز در حیات است و نمرده است ، در روایاتی كه در مورد علی (علیه السلام ) از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در طرق شیعه و سنی نقل شده می خوانیم كه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) او را وصی و خلیفه خود خطاب كرده در حالی كه هیچیك از این عناوین در زمان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نبود - در قرآن مجید نیز اینگونه تعبیرات دیده می شود از جمله در مورد زكریا می خوانیم كه از خداوند چنین تقاضا كرد.

هب لی من لدنك ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب .

در حالی كه مسلم است منظور از ولی در اینجا سرپرستی برای بعد از مرگ او منظور بوده است ، بسیاری از افراد جانشین خود را در حیات خود تعیین می كنند و از همان زمان نام جانشین بر او می گذارند با اینكه جنبه بالقوه دارد.

6 - می گویند: چرا علی (علیه السلام ) با این دلیل روشن شخصا استدلال نكرد!

پاسخ - همانطور كه در ضمن بحث پیرامون روایات وارده در شان نزول آیه خواندیم این حدیث در كتب متعدد از خود علی (علیه السلام ) نیز نقل شده است از جمله در مسند ابن مردویه و ابی الشیخ و كنز العمال - و این در حقیقت بمنزله استدلال حضرت است به این آیه شریفه . در كتاب نفیس (الغدیر) از كتاب سلیم بن قیس هلالی حدیث مفصلی نقل می كند كه علی (علیه السلام ) در میدان صفین در حضور جمعیت برای اثبات حقانیت خود دلائل متعددی آورد از جمله استدلال بهمین آیه بود. و در كتاب غایة المرام از ابوذر چنین نقل شده كه علی (علیه السلام ) روز شوری نیز به همین آیه استدلال كرد.

7 - می گویند: این تفسیر با آیات قبل و بعد سازگار نیست ، زیرا در آنها ولایت به معنی دوستی آمده است .

پاسخ - بارها گفته ایم آیات قرآن چون تدریجا، و در وقایع مختلف نازل گردیده همیشه پیوند با حوادثی دارد كه در زمینه آن نازل شده است ، و چنان نیست كه آیات یك سوره یا آیاتی كه پشت سر هم قرار دارند همواره پیوند نزدیك از نظر مفهوم و مفاد داشته باشد لذا بسیار می شود كه دو آیه پشت سر هم نازل شده اما در دو حادثه مختلف بوده و مسیر آنها بخاطر پیوند با آن حوادث از یكدیگر جدا می شود.

با توجه به اینكه آیه انما ولیكم الله بگواهی شان نزولش در زمینه زكات دادن علی (علیه السلام ) در حال ركوع نازل شده و آیات گذشته و آینده همانطور كه خواندیم و خواهیم خواند در حوادث دیگری نازل شده است نمی توانیم روی پیوند آنها زیاد تكیه كنیم .

به علاوه آیه مورد بحث اتفاقا تناسب با آیات گذشته و آینده نیز دارد زیرا در آنها سخن از ولایت به معنی یاری و نصرت و در آیه مورد بحث سخن از ولایت به معنی رهبری و تصرف می باشد و شك نیست كه شخص ‍ ولی و سرپرست و متصرف ، یار و یاور پیروان خویش نیز خواهد بود. بعبارت دیگر یار و یاور بودن یكی از شئون ولایت مطلقه است .

8 - می گویند: انگشتری با آن قیمت گزاف كه در تاریخ نوشته اند، علی (علیه السلام ) از كجا آورده بود!! بعلاوه پوشیدن انگشتری با این قیمت فوق العاده سنگین اسراف محسوب نمی شود! آیا اینها دلیل بر عدم صحت تفسیر فوق نیست !

پاسخ - مبالغه هائی كه درباره قیمت آن انگشتر كرده اند بكلی بی اساس ‍ است و هیچگونه دلیل قابل قبولی بر گرانقیمت بودن آن انگشتر نداریم و اینكه در روایت ضعیفی قیمت آن معادل خراج شام ذكر شده به افسانه شبیه تر است تا واقعیت و شاید برای بی ارزش نشان دادن اصل مساله جعل شده است ، و در روایات صحیح و معتبر كه در زمینه شان نزول آیه ذكر كرده اند اثری از این افسانه نیست ، بنابراین نمی توان یك واقعیت تاریخی را با اینگونه سخنان پرده پوشی كرد.

از دعای امام سجاد(علیه السلام ) در بدرود با ماه مبارک رمضان

 

1- خدایا، ای آن که در برابر آنچه می دهی ، پاداش نمی خواهی.

2- ای آن که از بخشش خود پشیمان نمی شوی.

3- ای آن که پاداش بنده ات را نه هم وزن آنچه کرده ، بلکه افزون تر می دهی.

4- تو بی استحقاق ما نعمت می دهی، واز روی تفضل گناه را می آمرزی . عذاب تو عین عدالت است ، وحکم تو خیر وصلاح ما.

5- اگر عطا کنی ، آن را به منت نیامیزی ، واگر منع کنی ، از روی ستم نباشد.

6- به هر کس که سپاست گوید ، جزا می بخشی ، حال آنکه تو خود سپاس گفتن را با او الهام کرده ای،

7- وبه هر کس که تو را ستایش کند، پاداش می دهی، حال آنکه تو خود به او ستایشگری آموخته ای…

ادامه دارد

مشاهده در کتاب صحیفه سجادیه از امام سجاد (علیه السلام)- دعای چهل وپنجم - ص 253

تصویری از عدل

 

 

در سوره الرحمن تصویر جالبی از عدل در نظام هستی به نمایش گذارده شده ومی فرماید : خداوند رحمان که قرآن را تعالیم نموده ، انسان را آفرید وبه او بیان آموخت ، خورشید وماه را با حساب منظمی قرار داد ونباتات وگیاه ودرخت را خلق کردوآسمان را برافراشت وزمین را برای خلائق آفرید ودر آن میوه ها ونخل ها ی پرشکوفه قرار داد . ودریای مختلف شور وشیرین وگرم وسرد را در کنار هم قرار داد؛ در حالی که با هم  تماس دارند ودر میان آن دو ، برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمی کند وبه هم نمی آمیزند واز آن دو لولو ومرجان خارج می شود وخداوند کشتی هایی قرار داد که در دریا به حرکت در می آیند . حال که محیط هستی سالم وبر اساس عدل است ، محیط انسانی نیز باید این چنین باشد.

 

مشاهده از کتاب بهشت بندگی در عصر غیبت - سیدخلیل حسینی - ص 22تا23

انتظار فرج احیا گر امید

 

 

 

آنچه در عصر غیبت ، سختی ها را آسان وتلاش ها را در مسیر بندگی خدا دوچندان می نماید ، امید به آینده وانتظار فرج است ؛ یعنی امید به آمدن روزی که در آن روز ندای توحید سراسر گیتی را فرا گرفته وتنها بندگی خداست که فراگیر می شود وانتظار یعنی ناامید نشدن از رسیدن به مقصد وتمام توان را برای رسیدن به هدف به کار گرفتن . در همین راستاست که انتظار فرج وگشایش در امور ، بالاترین خواسته ها از خداوند آمدن چنین روزی است:

«اللهم انا نرغب الیک فی دوله الکریمه ، تعزبها الاسلام واهله، وتذل بها النفاق واهله، وتجعلنا فیها من الدعا الی طاعتک والقاده الی سبیلک وترزقنا بها کرامه الدنیا والاخره؛ بارخدایا مشتاقانه مسالت داریم که دولتی باشکوه برانگیزی که اسلام واسلامیان را عزت بخشی ونفاق ومنافقین را به خاکذلت کشی وما را از منادیان دعوتت وخوانندگان به سوی طاعتت واز فرماندهان سپاهت قرار دهی وکرامت دنیا وآخرت نصیب ما فرمایی».

 

مشاهده از کتاب بهشت بندگی در عصر غیبت- سیدخلیل حسینی- ص65تا67

سقوط هواپیمای جمهوری اسلامی ایران..

 

                                           
          

سالروز سقوط هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران توسط ناوگان آمریکای جنایتکار ر سال 1367

مرگ بر آمریکا      مرگ بر اسرائیل

رمز جهانی بودن اسلام

اسلام نظامی هماهنگ با فطرت بشری است ، یعنی مقرارت الزام آور اسلام بر اساس فطرت وطبیعت انسان استوار است، آن هم بر طبق رهنمودهایی که برای بشر از سوی خدا می آید ، پس مجموعه نظام اسلام « فطری ، الهی» است ؛ یعنی همان ارزشها واصول معنوی که به دلیل هماهنگیشان با طبیعت انسانی، اسلام به آنها ارج می نهد ، این نظر را می توان  از فرازهایی که در آیه 30 از سوره روم که با رساترین بیان آمده است، استنباط کرد.

1- (فاقم وجهک للدین حنیفا) . « پس با نهایت اخلاص به این دین ( که مجموعه ای از مقررات وقواعد حاکم بر رفتار وکردار بشر است) روی آور».

2- ( فطرت الله التی فطر الناس علیها) « چه آن هماهنگ با فطرت خداست ، فطرتی که خدا مردم را برآن آفریده است».

3- ( لاتبدیل لخلق الله ) « هرگز آفرینش خدا دگرگون نمی شود».

4- ( ذلک الدین القیم ولکن اکثر الناس لایعلمون ) « چون این دین با نظام حقوقی خود ، با آفرینش وفطرت هماهنگی دارد پس دین استوار همین است، ولی با این وصف ، اکثر مردم نمی دانند».

پس اسلام که مطابق با فطرت است به گونه ای که دگرگونی در آن ( فطرت ) راه ندارد، جاودانگی وگستردگی خود را بدین طریق اثبات کرده است. این همان حقیقتی است که مردان بزرگ جهان با تفکر الهی شان به آن رسیده اند.

 

مشاهده از کتاب سیاست خارجی پیامبر اسلام - سید غضنفر علی جعفری فائزی پهالیه ای - ص52 تا53

 
مداحی های محرم