موضوع: "اعتقادات"

ارزش هر انسان به اندازه همتش

هرچیزی با ویژیگی ها یا مشخصاتی ارزش پیدا می کند . ارزش نظامی به درجه هایش است،

ارزشطلا به عیارش وارزش زمین به منطقه اش . یک پرسش : ارزش انسان به چه چیزی است؟

پاسخ: بههمت اوست . بعضی ها همت را با لج بازی وآمال وآرزو اشتباه می گیرند . این موضوع

نیازمند توضیحاست: همت خوب است یا بد؟ هیچ کدام ؛ مثل کلام . کلام خوب است یا بد؟

بستگی دارد چه چیزی بگویی. امام باقر (علیه السلام) فرمود: «ان هذا اللسان مفتاح کل خیر

وشر» زبان به خودی خود کلید هر خیر وشری است ؛ خیر بگویی خوب است، شر بگویی بد است.

پول خوب است یا بد ؟ اگر از راه حلال بدست بیاورد ودر مسیر خیر صرف شود خوب است، اما اگر از

راه حرام بدست آورد ودر مسیر گناه صرف شود  بد است. همت هم خانواده اهمیت واهتمام است

. اهمیت دادن را همت می گویند .

هر کسی به چیزی اهمیت می دهد. یکی همه همتش پول است  ویکی شهوت ویکی هم مثل

زلیخا همه همت وتلاشش این است که یوسف را به دست بیاورد. در این سه مورد ، همت، بد

وناپسند است. باید دید همت به چه چیزی تعلق می گیرد.

 

مشاهده از کتاب اخلاق در نهج البلاغه - استاد رفیعی- ص 61تا 62

رابطه دنیا وآخرت

از اموری که انسان باید بشناسد تا افعال اختیاری وی شکل مطلوبی بیابد، شناخت زندگی آینده

خود است. آیا زندگی ، ویژه همین دنیاست، یا بعد از این عالم نیز زندگی دیگری خواهد داشت؟

اکنون سوال این است که آیا به راستی رابطه ای هست؟ برخی از معتقدان به معاد بر این باورند که

نظام آخرت نیز چون نظام زندگی دنیاست . اگر اینجا طلا ونقره اندوختی در آن سو آن را همراه خواهی بردو اگر در این سو فقر بردی ، در آن سو نیز مسکین برانگیخته خواهی شد ؛ یعنی را بطه

را مثبت ومستقیم وبین مزایای زندگی دنیا ومزایای زندگی آخرت می دیدند.برخی نیز به عکس

پنداشته اند هر خوشی در دنیا باعث ناخوشبی در آخرت خواهد بود ورنج ها ومحرومیت های دنیا موجب سعادت وبرخورداری آخرت خواهد شد.

این گرایش بین اصحاب ادیان ومتدینان به چشم می خورد . اما حقیقت امر ، غیر از این است . این

چنین نیست که محرومیت دنیا علت سعادت آخرت باشد. قرآن کسانی را ذکر می فرماید که در دنیا

بهره های فراوانی داشتند ودر آخرت هم سعادتمند هستند ونیز کسانی که در دنیا بدبخت ومحروم

ومبتلا به عذاب های گوناگون بوده اند ودر آخرت هم عذاب های سخت تری در پیش دارند : « در

دنیا وآخرت زیان کردند واین زیان کاری آشکار است». دسته اول چون سلیمان بن داوود وبرخی دیگر

از ملوک بنی اسرائیل که مقام نبوت هم داشته اند ودر آخرت هم سعادتمند هستند.

مشاهده در کتاب انسان شناسی در قرآن-ایت الله مصباح یزدی- ص237تا238

توجه به تفاوت ها در رفتار با همسر

یک . زن ها از نظر جسمی ظریف ترند . 

دو. مردان کلی نگرتر هستند وزنان به جزئیات دقت بیشتری دارند.

سه. مردان  نسبت به آنچه می بینند وزنان نسبت به آنچه لمس می کنند ، حساس ترند.

چهار. مردان بیشتر هدف مدار وزنان رابطه مدارند.

پنج. زنان بیشتر به حمایت نیاز دارند ومردان بیشتر به ریاست متمایل اند.

شش. خیال پردازی زنان قوی تر است ومردان معمولا جدی تر واستدلالی تر ند.

هفت. قدرت تکلم در زنان قوی تر از مردان است.

هشت. زنان لطیف تر از مردان ، ومردان خشن تر از زنان هستند.

 

مشاهده از کتاب اخلاق خانواده- زهرا ایت اللهی- ص176 تا 178

مهارتهای رفتاری

1. هرگاه همسرتان برای شما کاری انجام داد از وی تشکر کنید، حتی اگر این کار کوچک بود یا وظیفه اش باشد . سپاسگذاری از همسر سبب می شود احساس نشاط ورضایت داشته باشد وهمسرتان نیز برای خدمت به خانواده انگیزه بیشتری بیابد.

2. اگر از همسرتان انتظاری دارید ، با مهربانی باوی در میان بگذارید وهیچ گاه وی را مجبور به انجام کاری نکنید؛ زیرا روابط بین شما پرتنش خواهد شد.

3.  به جای اینکه بگویید«چه نمی خواهید» ، مهربانانه بگویید «چه می خواهید» اگر شما به همسرتان بگویید «چه نمی خواهید» ،چه بسا او در نیابد که در عوض چه باید بکند، ولی وقتی تقاضای مثبت خود را ابراز نمایید ، همسرتان به روشنی نیاز شما را در می یابد. البته انتظار نداشته باشید تقاضای شما کاملا بر آورده شود . برای این منظور ، نظر همسرتان را نیز جویا شوید تا تقاضای شما را تا حد امکان برآورد.

4. گاه در مورد احساسات وآرزوهایتان با همسرتان صحبت کنید تا روابط شما صمیمانه تر گردد.

5. اگر پیشتر نظر خود را در مورد موضوعی به همسرتان گفته اید ، اگر لازم می دانید ، آن را تکرار کنید . از به کار بردن جملاتی مانند « تو که می دانی» یا «ده بار تا حالا گفتم» نیز بپرهیزید ؛ زیرا این جملات، انتقادی به نظر می رسد وهمسرتان را به پاسخی دفاعی وا می دارد.

ادامه »

صفحات: 1· 2

قرآن وجامعه گرایی

زندگی اجتماعی را با همه اهمیتی که دارد با وجود احکام فراوانی که اسلام درباره آن صادر نموده

است، نمی توان آن را یک ارزش مطلق تلقی کرد ، بلکه مطلوبین آن ، تابع شرایطی است که

زندگی فرد را با زندگی دیگران پیوند می دهد ودر ورای همه این شرایط ، بستگی به نیت فرد در

مشارکت در زندگی اجتماعی دارد.

عوامل روانی،که زندگی فرد را به جامعه پیوند می دهند، عبارتند از : عامل غریزی عامل عاطفی

وعامل عقلانی . این عوامل، شخص را وا می دارند تا به جامعه گرایش یابد وزندگی خویش را با

زندگی دیگران پیوند دهد؛ اما ارزش اخلاقی زندگی اجتماعی ،بستگی به انتخاب عقلانی دارد. 

وقتی که انسان ، برسر دوراهی قرار می گیرد وانگیزه های مختلفی وی را به این سو وآن سو می

کشانند، این عقل است که تعیین می کند کدام انگیزه ، ارزش بیشتری دارد وباید به دنبال آن رفت.

پس در سایه راهنمایی عقل است که ارزش اخلاقی تعیین می شود.

ادامه »

صفحات: 1· 2

1 3 5