یازینب(س)
عقیله بنی هاشم
عقیله بنی هاشم
آیه ولایت
إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
سوره مائده آیه 55
ترجمه:
جز این نیست كه ولی شما خداست و رسول او و مؤمنانی كه نماز می خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق می كنند.
تفسیر:
شان نزول آیه ولایت
در تفسیر مجمع البیان و كتب دیگر از عبد الله بن عباس چنین نقل شده : كه روزی در كنار چاه زمزم نشسته بود و برای مردم از قول پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل می كرد ناگهان مردی كه عمامه ای بر سر داشت و صورت خود را پوشانیده بود نزدیك آمد و هر مرتبه كه ابن عباس از پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل می كرد او نیز با جمله قال رسول الله حدیث دیگری از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل می نمود.
ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفی كند، او صورت خود را گشود و صدا زد ای مردم ! هر كس مرا نمی شناسد بداند من ابوذر غفاری هستم با این گوشهای خودم از رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) شنیدم ، و اگر دروغ می گویم هر دو گوشم كر باد، و با این چشمان خود این جریان را دیدم و اگر دروغ می گویم هر دو كور باد، كه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:
علی قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله .
علی (علیه السلام ) پیشوای نیكان است ، و كشنده كافران ، هر كس او را یاری كند، خدا یاریش خواهد كرد، و هر كس دست از یاریش بردارد، خدا دست از یاری او برخواهد داشت .
سپس ابوذر اضافه كرد: ای مردم روزی از روزها با رسولخدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در مسجد نماز می خواندم ، سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای كمك كرد، ولی كسی چیزی به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت : خدایا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضای كمك كردم ولی كسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی (علیه السلام ) كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد. سائل نزدیك آمد و انگشتر را از دست آنحضرت بیرون آورد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) كه در حال نماز بود این جریان را مشاهده كرد، هنگامی كه از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان بلند كرد و چنین گفت :
خداوندا برادرم موسی از تو تقاضا كرد كه روح او را وسیع گردانی و كارها را بر او آسان سازی و گره از زبان او بگشائی تا مردم گفتارش را درك كنند، و نیز موسی درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهی و بوسیله او نیرویش را زیاد كنی و در كارهایش شریك سازی . خداوندا! من محمد پیامبر و برگزیده توام ، سینه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم علی (علیه السلام ) را وزیر من گردان تا بوسیله او، پشتم قوی و محكم گردد.
ابوذر می گوید: هنوز دعای پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) پایان نیافته بود كه جبرئیل نازل شد و به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) گفت : بخوان ، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: چه بخوانم ، گفت بخوان
انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا…
البته این شان نزول از طرق مختلف (چنانكه خواهد آمد) نقل شده كه گاهی در جزئیات و خصوصیات مطلب با هم تفاوتهائی دارند ولی اساس و عصاره همه یكی است .
این آیه با كلمه انما كه در لغت عرب به معنی انحصار می آید شروع شده و می گوید: ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه كس است : خدا و پیامبر و كسانی كه ایمان آورده اند، و نماز را برپا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند.
(انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤ تون الزكاة و هم راكعون ).
شك نیست كه ركوع در این آیه به معنی ركوع نماز است ، نه به معنی خضوع ، زیرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامی كه ركوع گفته می شود به همان معنی معروف آن یعنی ركوع نماز است ، و علاوه بر شان نزول آیه و روایات متعددی كه در زمینه انگشتر بخشیدن علی (علیه السلام ) در حال ركوع وارد شده و مشروحا بیان خواهیم كرد، ذكر جمله یقیمون الصلاة نیز شاهد بر این موضوع است ، و ما در هیچ مورد در قرآن نداریم كه تعبیر شده باشد زكات را با خضوع بدهید، بلكه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. همچنین شك نیست كه كلمه ولی در آیه به معنی دوست و یا ناصر و یاور نیست زیرا ولایت به معنی دوستی و یاری كردن مخصوص كسانی نیست كه نماز می خوانند، و در حال ركوع زكات می دهند، بلكه یك حكم عمومی است كه همه مسلمانان را در بر می گیرد، همه مسلمین باید یكدیگر را دوست بدارند و یاری كنند حتی آنهائی كه زكات بر آنها واجب نیست ، و اصولا چیزی ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اینكه بخواهند در حال ركوع زكاتی بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یكدیگر باشند.
از اینجا روشن می شود كه منظور از ولی در آیه فوق ولایت به معنی سرپرستی و تصرف و رهبری مادی و معنوی است ، بخصوص اینكه این ولایت در ردیف ولایت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یك جمله ادا شده است .
و به این ترتیب ، آیه از آیاتی است كه به عنوان یك نص قرآنی دلالت بر ولایت و امامت علی (علیه السلام ) می كند.
ولی در اینجا بحثهای مهمی است كه باید به طور جداگانه ، مورد بررسی قرار گیرد:
شهادت احادیث و مفسران و مورخان
همانطور كه اشاره كردیم در بسیاری از كتب اسلامی و منابع اهل تسنن ، روایات متعددی دائر بر اینكه آیه فوق در شان علی (علیه السلام ) نازل شده نقل گردیده كه در بعضی از آنها اشاره به مساله بخشیدن انگشتر در حال ركوع نیز شده و در بعضی نشده ، و تنها به نزول آیه درباره علی (علیه السلام ) قناعت گردیده است .
این روایت را ابن عباس و عمار یاسر و عبد الله بن سلام و سلمة بن كهیل و انس بن مالك و عتبة بن حكیم و عبد الله ابی و عبد الله بن غالب و جابر بن عبد الله انصاری و ابوذر غفاری نقل كرده اند.
و علاوه بر ده نفر كه در بالا ذكر شده از خود علی (علیه السلام ) نیز این روایت در كتب اهل تسنن نقل شده است .
جالب اینكه در كتاب غایة المرام تعداد 24 حدیث در این باره از طرق اهل تسنن و 19 حدیث از طرق شیعه نقل كرده است .
كتابهای معروفی كه این حدیث در آن نقل شده از سی كتاب تجاوز می كند كه همه از منابع اهل تسنن است ، از جمله محب الدین طبری در ذخائر العقبی صفحه 88 و علامه قاضی شوكانی در تفسیر فتح القدیر جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدی صفحه 148 و در لباب النقول سیوطی صفحه 90 و در تذكرة سبط بن جوزی صفحه 18 و در نور الابصار شبلنجی صفحه 105 و در تفسیر طبری صفحه 165 و در كتاب الكافی الشاف ابن حجر عسقلانی صفحه 56 و در مفاتیح الغیب رازی جلد سوم صفحه 431 و در تفسیر در المنصور جلد 2 صفحه 393 و در كتاب كنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردویه و مسند ابن الشیخ و علاوه بر اینها در صحیح نسائی و كتاب الجمع بین الصحاح السته و كتابهای متعدد دیگری این احادیث آمده است .
با اینحال چگونه می توان اینهمه احادیث را نادیده گرفت ، در حالی كه در شان نزول آیات دیگر به یك یا دو روایت قناعت می كنند، اما گویا تعصب اجازه نمی دهد كه اینهمه روایات و اینهمه گواهی دانشمندان درباره شان نزول آیه فوق مورد توجه قرار گیرد.
و اگر بنا شود در تفسیر آیه ای از قرآن این همه روایات نادیده گرفته شود ما باید در تفسیر آیات قرآنی اصولا به هیچ روایتی توجه نكنیم ، زیرا درباره شان نزول كمتر آیه ای از آیات قرآن اینهمه روایت وارد شده است .
این مساله بقدری روشن و آشكار بوده كه حسان بن ثابت شاعر معروف عصر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) مضمون روایت فوقرا در اشعار خود كه درباره علی (علیه السلام ) سروده چنین آورده است :
فانت الذی اعطیت اذ كنت راكعا
زكاتا فدتك النفس یا خیر راكع
فانزل فیك الله خیر ولایة
و بینها فی محكمات الشرایع
یعنی : تو بودی كه در حال ركوع زكات بخشیدی ، جان بفدای تو باد ای بهترین ركوع كنندگان .
و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را درباره تو نازل كرد و در ضمن قرآن مجید آنرا ثبت نمود.
پاسخ به هشت ایراد مخالفان بر آیه ولایت
جمعی از متعصبان اهل تسنن اصرار دارند كه ایرادهای متعددی به نزول این آیه در مورد علی (علیه السلام ) و همچنین به تفسیر ولایت به عنوان سرپرستی و تصرف و امامت بنمایند كه ما ذیلا مهمترین آنها را عنوان كرده و مورد بررسی قرار می دهیم :
1 - از جمله اشكالاتی كه نسبت به نزول آیه فوق در مورد علی (علیه السلام ) گرفتهاند این است كه آیه با توجه به كلمه الذین كه برای جمع است ، قابل تطبیق بر یكفرد نیست ، و به عبارت دیگر آیه می گوید: ولی شما آنهائی هستند كه نماز را بر پا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند، این عبارت چگونه بر یك شخص مانند علی (علیه السلام ) قابل تطبیق است !.
پاسخ
در ادبیات عرب مكرر دیده می شود كه از مفرد به لفظ جمع ، تعبیر آورده شده است از جمله در آیه مباهله می بینیم كه كلمه نسائنا به صورت جمع آمده در صورتی كه منظور از آن طبق شان نزولهای متعددی كه وارد شده فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) است ، و همچنین انفسنا جمع است در صورتی كه از مردان غیر از پیغمبر كسی جز علی (علیه السلام ) در آن جریان نبود و در آیه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد می خوانیم .
الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ایمانا.
و همانطور كه در تفسیر این آیه در جلد سوم ذكر كردیم بعضی از مفسران شان نزول آنرا درباره نعیم بن مسعود كه یكفرد بیشتر نبود می دانند.
و همچنین در آیه 52 سوره مائده می خوانیم یقولون نخشی ان تصیبنا دائرة در حالی كه آیه در مورد عبد الله ابی وارد شده است كه تفسیر آن گذشت و همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبیراتی دیده می شود كه عموما به صورت جمع است ، ولی طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن یكفرد بوده است .
این تعبیر یا بخاطر این است كه اهمیت موقعیت آن فرد و نقش مؤ ثری كه در این كار داشته روشن شود و یا بخاطر آن است كه حكم در شكل كلی عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یكفرد بوده باشد، در بسیاری از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند كه احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است .
البته انكار نمی توان كرد كه استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح ، خلاف ظاهر است و بدون قرینه جایز نیست ، ولی با وجود آنهمه روایاتی كه در شان نزول آیه وارد شده است ، قرینه روشنی بر چنین تفسیری خواهیم داشت ، و حتی در موارد دیگر به كمتر از این قرینه نیز قناعت می شود.
2 - فخر رازی و بعضی دیگر از متعصبان ایراد كرده اند كه علی (علیه السلام ) با آن توجه خاصی كه در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود (تا آنجا كه معروف است پیكان تیر از پایش بیرون آوردند و توجه پیدا نكرد) چگونه ممكن است صدای سائلی را شنیده و به او توجه پیدا كند!
پاسخ - آنها كه این ایراد را می كنند از این نكته غفلت دارند كه شنیدن صدای سائل و به كمك او پرداختن توجه به خویشتن نیست ، بلكه عین توجه بخدا است ، علی (علیه السلام ) در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و می دانیم بیگانگی از خلق خدا بیگانگی از خدا است و به تعبیر روشن تر: پرداختن زكات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است . نه انجام یك عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبیر دیگر آنچه با روح عبادت سازگار نیست ، توجه به مسائل مربوط به زندگی مادی و شخصی است و اما توجه به آنچه در مسیر رضای خدا است ، كاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاكید می كند، ذكر این نكته نیز لازم است كه معنی غرق شدن در توجه به خدا این نیست كه انسان بی اختیار احساس خود را از دست بدهد بلكه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و برای خدا نیست بر می گیرد.
جالب اینكه فخر رازی كار تعصب را بجائی رسانیده كه اشاره علی (علیه السلام ) را به سائل برای اینكه بیاید و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بیرون كند، مصداق فعل كثیر كه منافات با نماز دارد، دانسته است در حالی كه در نماز كارهائی جایز است انسان انجام بدهد كه به مراتب از این اشاره بیشتر است و در عین حال ضرری برای نماز ندارد تا آنجا كه كشتن حشراتی مانند مار و عقرب و یا برداشتن و گذاشتن كودك و حتی شیر دادن بچه شیر خوار را جزء فعل كثیر ندانسته اند، چگونه یك اشاره جزء فعل كثیر شد، ولی هنگامیكه دانشمندی گرفتار طوفان تعصب می شود اینگونه اشتباهات برای او جای تعجب نیست !.
3 - اشكال دیگری كه به آیه كرده اند در مورد معنی كلمه ولی است كه آنرا به معنی دوست و یاری كننده و امثال آن گرفتهاند نه بمعنی متصرف و سرپرست و صاحب اختیار.
پاسخ - همانطور كه در تفسیر آیه در بالا ذكر كردیم كلمه ولی در اینجا نمی تواند به معنی دوست و یاری كننده بوده باشد، زیرا این صفت برای همه مؤ منان ثابت است نه مؤ منان خاصی كه در آیه ذكر شده كه نماز را برپا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند، و به عبارت دیگر دوستی و یاری كردن ، یك حكم عمومی است ، در حالی كه آیه ناظر به بیان یك حكم خصوصی می باشد و لذا بعد از ذكر ایمان ، صفات خاصی را بیان كرده است كه مخصوص به یك فرد می شود.
4 - می گویند علی (علیه السلام ) چه زكات واجبی بر ذمه داشت با اینكه از مال دنیا چیزی برای خود فراهم نساخته بود و اگر منظور صدقه مستحب است كه به آن زكات گفته نمی شود!!
پاسخ - اولا به گواهی تواریخ علی (علیه السلام ) از دسترنج خود اموال فراوانی تحصیل كرد و در راه خدا داد تا آنجا كه می نویسند هزار برده را از دسترنج خود آزاد نمود، بعلاوه سهم او از غنائم جنگی نیز قابل ملاحظه بود، بنابراین اندوخته مختصری كه زكات به آن تعلق گیرد و یا نخلستان كوچكی كه واجب باشد زكات آنرا بپردازد چیز مهمی نبوده است كه علی (علیه السلام ) فاقد آن باشد، و اینرا نیز می دانیم كه فوریت وجوب پرداخت زكات فوریت عرفی است كه با خواندن یك نماز منافات ندارد.
ثانیا اطلاق زكات بر زكات مستحب در قرآن مجید فراوان است ، در بسیاری از سوره های مكی كلمه زكات آمده كه منظور از آن همان زكات مستحب است ، زیرا وجوب زكات مسلما بعد از هجرت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به مدینه ، بوده است (آیه 3 سوره نمل و آیه 39 سوره روم و 4 سوره لقمان و 7 سوره فصلت و غیر اینها).
5 - می گویند: ما اگر ایمان به خلافت بلا فصل علی (علیه السلام ) داشته باشیم بالاخره باید قبول كنیم كه مربوط به زمان بعد از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده ، بنابراین علی (علیه السلام ) در آنروز ولی نبود، و به عبارت دیگر ولایت در آن روز برای او بالقوه بود نه بالفعل در حالی كه ظاهر آیه ولایت بالفعل را می رساند.
پاسخ - در سخنان روز مرده در تعبیرات ادبی بسیار دیده می شود كه اسم یا عنوانی به افرادی گفته می شود كه آنرا بالقوه دارند مثلا انسان در حال حیات خود وصیت می كند و كسی را به عنوان وصی خود و قیم اطفال خویش تعیین می نماید و از همان وقت عنوان وصی و قیم به آن شخص گفته می شود، در حالی كه طرف هنوز در حیات است و نمرده است ، در روایاتی كه در مورد علی (علیه السلام ) از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در طرق شیعه و سنی نقل شده می خوانیم كه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) او را وصی و خلیفه خود خطاب كرده در حالی كه هیچیك از این عناوین در زمان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نبود - در قرآن مجید نیز اینگونه تعبیرات دیده می شود از جمله در مورد زكریا می خوانیم كه از خداوند چنین تقاضا كرد.
هب لی من لدنك ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب .
در حالی كه مسلم است منظور از ولی در اینجا سرپرستی برای بعد از مرگ او منظور بوده است ، بسیاری از افراد جانشین خود را در حیات خود تعیین می كنند و از همان زمان نام جانشین بر او می گذارند با اینكه جنبه بالقوه دارد.
6 - می گویند: چرا علی (علیه السلام ) با این دلیل روشن شخصا استدلال نكرد!
پاسخ - همانطور كه در ضمن بحث پیرامون روایات وارده در شان نزول آیه خواندیم این حدیث در كتب متعدد از خود علی (علیه السلام ) نیز نقل شده است از جمله در مسند ابن مردویه و ابی الشیخ و كنز العمال - و این در حقیقت بمنزله استدلال حضرت است به این آیه شریفه . در كتاب نفیس (الغدیر) از كتاب سلیم بن قیس هلالی حدیث مفصلی نقل می كند كه علی (علیه السلام ) در میدان صفین در حضور جمعیت برای اثبات حقانیت خود دلائل متعددی آورد از جمله استدلال بهمین آیه بود. و در كتاب غایة المرام از ابوذر چنین نقل شده كه علی (علیه السلام ) روز شوری نیز به همین آیه استدلال كرد.
7 - می گویند: این تفسیر با آیات قبل و بعد سازگار نیست ، زیرا در آنها ولایت به معنی دوستی آمده است .
پاسخ - بارها گفته ایم آیات قرآن چون تدریجا، و در وقایع مختلف نازل گردیده همیشه پیوند با حوادثی دارد كه در زمینه آن نازل شده است ، و چنان نیست كه آیات یك سوره یا آیاتی كه پشت سر هم قرار دارند همواره پیوند نزدیك از نظر مفهوم و مفاد داشته باشد لذا بسیار می شود كه دو آیه پشت سر هم نازل شده اما در دو حادثه مختلف بوده و مسیر آنها بخاطر پیوند با آن حوادث از یكدیگر جدا می شود.
با توجه به اینكه آیه انما ولیكم الله بگواهی شان نزولش در زمینه زكات دادن علی (علیه السلام ) در حال ركوع نازل شده و آیات گذشته و آینده همانطور كه خواندیم و خواهیم خواند در حوادث دیگری نازل شده است نمی توانیم روی پیوند آنها زیاد تكیه كنیم .
به علاوه آیه مورد بحث اتفاقا تناسب با آیات گذشته و آینده نیز دارد زیرا در آنها سخن از ولایت به معنی یاری و نصرت و در آیه مورد بحث سخن از ولایت به معنی رهبری و تصرف می باشد و شك نیست كه شخص ولی و سرپرست و متصرف ، یار و یاور پیروان خویش نیز خواهد بود. بعبارت دیگر یار و یاور بودن یكی از شئون ولایت مطلقه است .
8 - می گویند: انگشتری با آن قیمت گزاف كه در تاریخ نوشته اند، علی (علیه السلام ) از كجا آورده بود!! بعلاوه پوشیدن انگشتری با این قیمت فوق العاده سنگین اسراف محسوب نمی شود! آیا اینها دلیل بر عدم صحت تفسیر فوق نیست !
پاسخ - مبالغه هائی كه درباره قیمت آن انگشتر كرده اند بكلی بی اساس است و هیچگونه دلیل قابل قبولی بر گرانقیمت بودن آن انگشتر نداریم و اینكه در روایت ضعیفی قیمت آن معادل خراج شام ذكر شده به افسانه شبیه تر است تا واقعیت و شاید برای بی ارزش نشان دادن اصل مساله جعل شده است ، و در روایات صحیح و معتبر كه در زمینه شان نزول آیه ذكر كرده اند اثری از این افسانه نیست ، بنابراین نمی توان یك واقعیت تاریخی را با اینگونه سخنان پرده پوشی كرد.
شنبه 95/03/22
چه خوش گفته است : یار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را وتو مرد خدا بودی که برای خدا کار
کردی … وگرنه آن زمان چه کسی مانند تو دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما اشت؟! می دانی با این مدرک چه می توانستی بکنی؟…
این مدرک مهم آن هم از معتبرترین دانشگاه جهان، بروکلی … سازمان فضایی آمریکا (ناسا) به تو پیشنهاد عضو هیات علمی بودن را داد
و تو خیلی سهل ، خیلی راحت خندیدی وگفتی: نه!! هیچ گاه از یادت نرفته بود که مادرت همیشه به تو سفارش می کرد: « فرزندم !
هیچ وقت خدا را فراموش نکن ». وتو خدا را فرآموش نکردی ! آمدی وثابت کردی ، که « دکترا برای دلت خیلی حقیر است ». آمدی ، چون
مردان خدا ، حتی نیم قدمی را برای دشمن او بر نمی دارند ، وتو نخواستی تا دانشت را برای دشمن خرج کنی… وامروز … به راستی تو
که بودی ؟…
به ( و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه ومن رباط الخیل ..) یقین داشتی ، که در سرزمین کفر نیز نیروهای انقلابی را گرد هم آوری تا
دین خدا را احیا کنی.
تو دنبال دل بسته نبودی ؛ چرا که دنیا را نمی خواستی . تو دل به معبود سپرده بودی وآنان که دل در گرو عبودیت الهی دارند واز بندگی
می سوزند و وصال حق را می طلبند را با دنیا چه کار؟!
چمران ؛ دلاوری که پاوه را با نام تو می شناسند ، ودهلاویه را با نام تو…! در عشق لایتناهی سوخته بودی که گفتی : « هیچ
نمی دانستم که در دنیا آتشی سوزان تر از آتش وجود دارد».
آن ها که با تو بودند ، آن ها که تو را دیده بودند ، آن ها که با تو همدم بودند ، دیدند چگونه سراپای وجودت در خدمت حکومت اسلامی
ورهبری آن بود، وبرای بنا وبقای آن ، هرچه در توان بود را گذاشتی ؛ بی آن که حرفی بزنی، یا به رخ کشی ومنت نهی!
تو اگر می خواستی ، می توانستی در رفاه باشی ، اما ساده زیستی را برگزیدی . تواضع ، اقتدار ، صلابت، ایستادگی وتحمل در مقابل
حرف ها وگفته ها و… واین ها را نیز از مولایت علی (علیه السلام) آموختی ؛ همان
کشتی بان کشتی شکسته وجودت ، که خود می گفتی :
ادامه »صفحات: 1· 2
شنبه 95/03/22
هر که حرفی یاد گیرد، باید از استاد گیرد. علم را باید از استاد آموخت . کتاب کافی نیست .استاد است که می داند کدام نکته را کیوچگونه به شاگرد بیاموزد. افزون براین ، استاد شایسته حاصل عمر اساتید خود است؛ واستاد بزرگ ، عصاره ی علم وعالمان گذشته
است. آیه الله العظمی بهاء الدینی از اساتید بزرگی است که باید به واکاوی واژه واژه از گفته های حکیمانه ی او پرداخت . او می فرماید:
« راه رسیدن به مقامات عالی انسانی در سایه بندگی است، انسان به میزانی که حرکتش الهی شودوخالص گردد، به خدا و اولیای او
نزدیک می شود. انسان باید از انبیا (علیهم السلام) تبعیت کند وراه آنان را برود تا به کمالاتی که برای او آماده کرده اند، برسد . نبی اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) خود را پاک کرده بود وبه مقام طهارت نفس رسیده بود، تا به مقام خاتمیت ومعراج ، نبوت و ولایت رسید. درتشهد می خوانیم: « اشهد ان محمدا عبده ورسوله »؛ اول عبودیت ، سپس رسالت . جهان مملو از نعمت های الهی است . محرومیت ،از قصور وکوتاهی خود ماست .
نعمت های جناب موسی واحیای جناب عیسی (علیهما السلام) و مقام والای نبی گرامی اسلام (علیه السلام) و ولایت ومناصب الهیائمه (علیهم السلام) مرد الهی می طلبد ، زحمت می خواهد ، ریاضت نفس لازم دارد. اگر یک جزء از هزار جزء ایمان ولی یا نبی در انسان
های معمولی به وجود آید، تمام اضطراب خاطرها وتشویش ها ونگرانی ها وناآرامی های آن ها از بین می رود وبه مقام توحید وآرامشمی رسند . برنامه وتعالیم اسلام به گونه ای است که بهشت را در این عالم برای انسان درست می کند. کسی که احکام الهی را عملمی کند ، هدایت می شود. با برنامه اسلام نمی توان غارتگری کرد؛ هرزگی ولاابالی گری در تربیت اسلامی نیست؛ چنان که وجدان وفطرت انسان می فهمد که باید از جرم وجنایت دور باشد . جرم وجنایت ، ریشه در هوا وهوس وآزادی بی قید وشرط انسان دارد.
خدمت شیطان ودستگاه های ابلیسی با تهمت ، دروغ وتوطئه است واین چنین افراد از نصرت وتوجه خداوند بی نصیب ومحرومند . اگرانسان ها با تعالیم نورانی اسلام آشنا شوند وبه آن ها عمل کنند ، دنیا را تبدیل به بهشت می کنند وبهشت آخرت را نیز برای خودمحفوظ می دارند. انبیا و اولیا در همین دنیا رشد کردند وبه مناصب عالی الهی ومقامات ارجمند معنوی نایل گشتند».
مشاهده از نشریه جامعه الزهرا(علیها السلام) ، نامه جامعه شماره45، ص 78
جمعه 95/03/21
اما برای احیای فرهنگ بومی واقتصاد مقاومتی در سایه عزم ملی ومدیریت جهادی راهکارها و
وظایفی به نظر می رسد تا بتوان این مطالبه ی رهبر معظم انقلاب را در مسیر پیشرفت وتعالی
کشور به انجام رساند:
ورود دستگاههای فرهنگی و رسانه ها به مباحث اصیل فرهنگ ایران اسلامی این ورود گاهی به
شکل دفاع در برابر رخنه های فرهنگی بیگانه وگاهی به صورت ایجابی است. نکته حائز اهمیت
درباره ی وظیفه ی تبلیغاتی اینجاست که نباید رفتارشان را با رسانه های غربی تنظیم کنند .
فعالیت های فرهنگی خود جوش در میان مردم وبه خصوص قشر تاثیر گذار جوان.
حضورمراجع فرهنگی اعم ازعلما ،اساتید ، روشن فکران انقلابی ، هنرمندان متعهد در عرصه ی
فرهنگ ونقد وتذکر وبزرگ نمایی نقاط ضعف وارائه ی پیشنهادات سازنده وعملی .
توجه جدی به بومی سازی علوم انسانی وتسریع این امر خطیر .
فراهم آوردن زمینه های شکل گیری یک تمدن نوین اسلامی وعرضه ی این تمدن وفرهنگ به جهان
برای مقابله با فرهنگ امانیستی غرب.
ایجاد وتقویت احساس مسئولیت در جامعه
برنامه ریزی دقیق برای عرصه آموزش ، دستگاههای فرهنگ ساز وذائقه ساز چون رسانه ها.
روز جهانی صنایع دستی بر همه هنرمندان مبارک.
مشاهده از کتاب نقش فرهنگ در مقاوم سازی اقتصاد- سید حسین اسحاقی - ص264
پنجشنبه 95/03/20
ستایش برای خداست که ما را به سپاس خود رهنمون گردید ، وما را اهل حمد وستایش قرار داد
تا از شکر گزاران احسان او باشیم ، وبر این کار ، ما را پاداش نیکوکاران دهد .
ستایش برای خداست که دین خود را به ما عطا فرمود ، وما را به آیین خود ویژه گردانید ، وبه راه
های احسان خویش پویا ساخت تا به فضل نعمت او به سوی خشنودی اش روانه شویم ؛
ستایشی که آن را از ما قبول کند وبه سبب آن از ما راضی شود .
ستایش برای خداست که ماه خود، ماه رمضان ، را از جمله راه های احسان قرار داد ، که
ماه روزه، ماه اسلام، ماه پاکیزگی از آلودگی ها، ماه رها شدن از گناهان وماه شب زنده داری
است؛ ماهی که قرآن در آن نازل گردیده ؛ قرآنی که راهنمای مردم ونشانه آشکار هدایت وجدا
کننده ی حق از باطل است.
ادامه »صفحات: 1· 2
پنجشنبه 95/03/20
اگر از نویسنده بپرسید : از میان تمام توصیه هایی که اسلام به زن وشوهر نمود
کدامیک در درجهاول قرار دارد وروی آن تاکید وسفارش شده است ؟ عرض می کنم آن سفارش
« گذشتواغماض» است. گذشت واغماض هریک از زن وشوهر از لغزشها وکج خلقیهای دیگری
چشمپوشی ونادیده گرفتن اشتباهات وخطاهای او.
آن عاملی که موجب می شود ، زن وشوهر ، عمری باصفا ومحبت زندگی کنند : اولا گذشت
واغماض وسپس مراعات دستورات های دیگر اسلام .
برای چیست که زن وشوهر ، در ابتدای زندگی خود، همواره قهر ونزاع وکشمکش دارند و وقتی پیر
و پخته شدند ، با یکدیگر گرم وبا صفا می شوند وبر گذشته عمر خود دریغ می خورند ؟ برای این
است که در ابتدای جوانی غرور وخودخواهی دارند و « گذشت واغماض» را فراموش می کنند ، ولی
در زمان پیری وکهنسالی ، دانا می شوند ومی فهمند : محال است زن مانند شوهر فکر کند یا
شوهر مانند زن. می فهمند که هر کسی طرز فکری دارد . هر کسی برای خود روش وبرنامه ایی
معین کرده است وشخصیتی برای او منعقد گشته است که عدول از آن بسیار مشکل است . یکی
بلند سخن می گوید ودیگری آهسته . یکی با دست غذا می خورد ودیگری با قاشق . یکی بیشتر
خوابد ودیگری کمتر . یکی پر حرف است ودیگری کم حرف ، یکی تمیز است ودیگری تمیزتر . وهریک
صفحات: 1· 2