موضوع: "سخنان بزرگان"

بندگی ؛ شوینده روح وقلب

بدترین بیماری برای روح ، قساوت قلب است. توجه عزیزانی که می گویند: عبادت

ونماز وروزه برای چیست؟ برای این که روح سالم شود واز قساوت بیرون بیاید . رفتن

به قبرستان ، دیدن زندگی افراد ، عیادت بیماران ، به مجلس روضه رفتن وشنیدن

سخنان اهل بیت (علیهم السلام) ، قساوت را از بین می برد . به خلاف آن ، آمال

وآرزوهای طولانی ، دنیا پرستی وموسیقی شنیدن قساوت می آورد. ساده تر بیان

کنم : یک پاسخ اصلی به این پرسش که چرا ما بندگی وعبادت می کنیم وچرا ما

نماز می خوانیم ، همین است که ما می خواهیم روحمان هم سالم باشد . چرا

حمام می رویم یا لباسهایمان را می شوییم؟ چون می خواهیم تمیز وسالم باشیم.

پیامبر (صلی الله علیه وآله)فرمود: روح شما روزی پنج بار با نماز شستشو داده می شود .

قرائت قرآن ومعنویت؛ باعث شستشوی روح انسان است واگر انسان از این

موضوع غافل شود، کم کم برایش خطرناک می شود.

 

مشاهده در کتاب اخلاق در نهج البلاغه - سخرانی های استاد رفیعی- ج1-ص132-133

کانال های شناخت

عزیزان من !شناخت وادراک سه کانال دارد: حس،عقل و قلب. اینها سه نعمت الهی هستند تا بشر با جهان پیرامونش آشنا شود.

1. حس

اولین کانال حس است وقتی انسان به دنیا می آید به تدریج حواس پنجگانه اش فعال می شود. قران کریم در سوره نحل می فرماید:(والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا وجعل لکم السمع والابصار والافئده لعلکم تشکرون) ؛ وقتی از شکم مادر بیرون می آیید هیچ حسی کار نمی کند . اولین حسی که درون کودک به کار می افتد حس شنوایی است وبعد حس بینایی . در نقل هم است : «من فقد حسا فقد علما» هرکسی یک حس را از دست بدهد یک علم را از دست می دهد . بالاخره آن کسی که نمی بیند محروم است . آن کسی که نمی شنود خیلی از چیزها را متوجه نمی شود وحتی موجب می شود که نتواند صحبت کند . هر حسی را که انسان نداشته باشد یک علم را ندارد؛چون هر حسی منشا یک علم است . خواندن آیه الکرسی وبعضی دعاها ، نور چشم را می افزاید.

تسبیحات حضرت زهرا (علیها السلام) حس شنوایی را تقویت می کند . برای تقویت حواس پنج گانه ، هم امور مادی وهم امور معنوی توصیه شده است. روایتش در فروع کافی است.

2. عقل

دومین کانال ادراک ، عقل است . عقل مقدمه فکر است. حافظه و وجدان ، زیرمجموعه عقل هستند وعقل درک می کند وخوبی وبدی را تشخیص می دهد.

3. قلب 

سومین کانال ، قلب است. مراد از این قلب ،فیزیکی نیست . مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می گوید : در قران هر جا که تغییر قلب آمده ، به معنای روح وحقیقت انسان استو قلب کانون عاطفه واحساسات است. اگر ناراحتی ومشکلی برای شما پیش بیاید می گوییدک قلبم به درد آمد. یا اگر کسی را خیلی دوست دارید به او می گویید: محبت شما در قلب من است.قرآن هم وقتی وحی را نازل می کند نمی فرماید: پیامبر؛ ما وحی را به عقل تو فرستادیم .عقل، وحی را تجزیه وتحلیل می کند . آن چیزی که برآن وحی می شود قلب است . قرآن کریم می فرماید: ( نزله علی قلبک) برقلب تو وحی می فرستیم. 

عزیزان من هم جسم ما نشاط می خواهد ، هم روح ما ؛ هم جسم ما خسته می شود ،هم روح ما؛ هم جسم ما سلامت می خواهد ، هم روح ما.

 

مشاهده در کتاب اخلاق در نهج البلاغه - سخرانی های استاد رفیعی - ج1-ص128-130

اسلام ودیدگاه تداوم نسل

علت دو جنس بودن انسان ، وجود غریزه جنسی وترکیب بدنی متفاوت مرد وزن را باید در تداوم نسل جستجو کرد.

علامه طباطبایی (رحمةالله ) در تفسیر آیه 21 سوره نساء می نویسد:هر یک از زن ومرد ، به دستگاه خاصی مجهز شده است به گونه ایی که در عمل ، هر یک کار دیگری را تکمیل می کند وتولید نثل برایندی از مجموع آن دو است. پس هر یک از زن ومرد ، فی نفسه ناقص ونیازمند دیگری است واز مجموع آن دو ، یک واحد تام بوجود می آید که می تواند تولید نسل را موجب شود . به دلیل همین نقص ونیازمندی است که هر یک از آن دو به سوی دیگری کشیده می شود تا با پیوند بااو آرامش یابد؛

زیرا هر ناقصی مشتاق کمال خویش است وهر نیازمندی به کسی یا چیزی مایل است که نیاز او را بر طرف سازد.

خانواده یکی از بارزترین جلوه گاه های مودت ورحمت است که از یک طرف ، دو زوج را به یکدیگر پیوند می دهد  واز طرف دیگر ، باعث می شود که هر دو ، به ویژه زن، برفرزندان خردسال خود ، که از تامین نیاز های حیاتی خویش عاجز وضعیف اند ، مهر ورزیده وبه پناه دادن ، نگهداری ، پوشش، تغذیه وتربیت اقدام کنند واگر این مهر ورزی نبود نسل بشر منقرض می شد ونوع انسان هیچ گاه امکان حیات نمی یافت.

               مشاهده از کتاب کانون مهرورزی -نویسنده عباس پسندیده -ج1-ص45-46

 

چگونگی معرفت نفس

برهان ابن سینا بر اثبات ناپذیری وجود نفس

این برهان که اول بار از ناحیه ابن سینا (رحمت الله ) مطرح شده واز آن پس در حکمت اشراق وحکمت

متعالیه نیز مورد استفاده قرار گرفته این است که آدمی اگر قصد کند تا از طریق اثر وفعل خود به اثبات

خویش پردازد ، قبل از آن که خود را ثابت کند ، وجود خود را پذیرفته است ، زیرا وقتی که استدلال کرده

و می گوید : چون می اندیشم پس هستم ویا آن که چون کار می کنم پس هستم ، حد وسط این

استدلال یا اندیشه وکار مطلق است ، که در این صورت اندیشمند ویا فاعل مطلق را اثبات می کند وبا

اثبات مطلق اندیشمند ویا فاعل مطلق ، اندیشمند وفاعل معین شخصی اثباط نمی شود ، ویا آن که

حد وسط ، اندیشه وکار شخصی است در این صورت «میم» در کلمه می اندیشم ، همان «من»

 است که قبل از اثباط  نتیجه  در مقدمه استدلال پذیرفته شده است. بنا براین ، استدلال از طریق

مزبور ، مصادره به مطلوب بوده وباطل است. 

               مشاهده از کتاب معرفت شناسی در قرآن - آیت الله جوادی آملی- ص119

حکمت 38 نهج البلاغه

حالات علما نسبت به مادرشان:

من خودم مشاهده کردم، آیت الله فاضل لنکرانی (رحمت الله ) صبح های جمعه به حرم حضرت

معصومه (سلام الله علیها)مشرف می شد وبعد سر قبر پدر ومادرش می رفت وخم می شد وصورت به

قبر می گذاشت و آن را می بوسید .

حاج آقا ی یثربی می فر مودند : پدرم از من بلند قامت تر بود . ایشان ماذرش را به حرم برده وتا

کمر خم شده بود وکنار گوش این پیرزن برایش زیارت نامه می خواند که ایت الله العظمی

 گلپایگانی وارد حرم شد . تا دید پدر من تا کمر خم شد وبرای مادر پیرم زیارتنامه می خواند ،

ایستاد وخیره خیره این صحنه را نگاه می کرد . وقتی زیارت نامه تمام شد نزد پدرم آمد وفرمود:

آقاییثربی ! درعمرم به کسی غبطه نخوردم ، اما الان واقعا به تو غبطه خوردم.

                      مشاهده از کتاب اخلاق در نهج البلاغه (جلد اول)  - سخرانی های استاد رفیعی- ص56