غدیر

آیه ولایت
إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ

سوره مائده آیه 55

ترجمه:
جز این نیست كه ولی شما خداست و رسول او و مؤمنانی كه نماز می خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق می كنند.

تفسیر:
شان نزول آیه ولایت

در تفسیر مجمع البیان و كتب دیگر از عبد الله بن عباس چنین نقل شده : كه روزی در كنار چاه زمزم نشسته بود و برای مردم از قول پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل می كرد ناگهان مردی كه عمامه ای بر سر داشت و صورت خود را پوشانیده بود نزدیك آمد و هر مرتبه كه ابن عباس از پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) حدیث نقل می كرد او نیز با جمله قال رسول الله حدیث دیگری از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل می نمود.

ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفی كند، او صورت خود را گشود و صدا زد ای مردم ! هر كس مرا نمی شناسد بداند من ابوذر غفاری هستم با این گوشهای خودم از رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) شنیدم ، و اگر دروغ می گویم هر دو گوشم كر باد، و با این چشمان خود این جریان را دیدم و اگر دروغ می گویم هر دو كور باد، كه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:

علی قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله .

علی (علیه السلام ) پیشوای نیكان است ، و كشنده كافران ، هر كس او را یاری كند، خدا یاریش خواهد كرد، و هر كس دست از یاریش بردارد، خدا دست از یاری او برخواهد داشت .

سپس ابوذر اضافه كرد: ای مردم روزی از روزها با رسولخدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در مسجد نماز می خواندم ، سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای كمك كرد، ولی كسی چیزی به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت : خدایا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضای كمك كردم ولی كسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی (علیه السلام ) كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد. سائل نزدیك آمد و انگشتر را از دست آنحضرت بیرون آورد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) كه در حال نماز بود این جریان را مشاهده كرد، هنگامی كه از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان بلند كرد و چنین گفت :

خداوندا برادرم موسی از تو تقاضا كرد كه روح او را وسیع گردانی و كارها را بر او آسان سازی و گره از زبان او بگشائی تا مردم گفتارش را درك كنند، و نیز موسی درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهی و بوسیله او نیرویش را زیاد كنی و در كارهایش شریك سازی . خداوندا! من محمد پیامبر و برگزیده توام ، سینه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم علی (علیه السلام ) را وزیر من گردان تا بوسیله او، پشتم قوی و محكم گردد.

ابوذر می گوید: هنوز دعای پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) پایان نیافته بود كه جبرئیل نازل شد و به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) گفت : بخوان ، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: چه بخوانم ، گفت بخوان

انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا…

البته این شان نزول از طرق مختلف (چنانكه خواهد آمد) نقل شده كه گاهی در جزئیات و خصوصیات مطلب با هم تفاوتهائی دارند ولی اساس و عصاره همه یكی است .

این آیه با كلمه انما كه در لغت عرب به معنی انحصار می آید شروع شده و می گوید: ولی و سرپرست و متصرف در امور شما سه كس است : خدا و پیامبر و كسانی كه ایمان آورده اند، و نماز را برپا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند.

(انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤ تون الزكاة و هم راكعون ).

شك نیست كه ركوع در این آیه به معنی ركوع نماز است ، نه به معنی خضوع ، زیرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامی كه ركوع گفته می شود به همان معنی معروف آن یعنی ركوع نماز است ، و علاوه بر شان نزول آیه و روایات متعددی كه در زمینه انگشتر بخشیدن علی (علیه السلام ) در حال ركوع وارد شده و مشروحا بیان خواهیم كرد، ذكر جمله یقیمون الصلاة نیز شاهد بر این موضوع است ، و ما در هیچ مورد در قرآن نداریم كه تعبیر شده باشد زكات را با خضوع بدهید، بلكه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. همچنین شك نیست كه كلمه ولی در آیه به معنی دوست و یا ناصر و یاور نیست زیرا ولایت به معنی دوستی و یاری كردن مخصوص كسانی نیست كه نماز می خوانند، و در حال ركوع زكات می دهند، بلكه یك حكم عمومی است كه همه مسلمانان را در بر می گیرد، همه مسلمین باید یكدیگر را دوست بدارند و یاری كنند حتی آنهائی كه زكات بر آنها واجب نیست ، و اصولا چیزی ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اینكه بخواهند در حال ركوع زكاتی بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یكدیگر باشند.

از اینجا روشن می شود كه منظور از ولی در آیه فوق ولایت به معنی سرپرستی و تصرف و رهبری مادی و معنوی است ، بخصوص اینكه این ولایت در ردیف ولایت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یك جمله ادا شده است .

و به این ترتیب ، آیه از آیاتی است كه به عنوان یك نص قرآنی دلالت بر ولایت و امامت علی (علیه السلام ) می كند.

ولی در اینجا بحثهای مهمی است كه باید به طور جداگانه ، مورد بررسی قرار گیرد:

شهادت احادیث و مفسران و مورخان

همانطور كه اشاره كردیم در بسیاری از كتب اسلامی و منابع اهل تسنن ، روایات متعددی دائر بر اینكه آیه فوق در شان علی (علیه السلام ) نازل شده نقل گردیده كه در بعضی از آنها اشاره به مساله بخشیدن انگشتر در حال ركوع نیز شده و در بعضی نشده ، و تنها به نزول آیه درباره علی (علیه السلام ) قناعت گردیده است .

این روایت را ابن عباس و عمار یاسر و عبد الله بن سلام و سلمة بن كهیل و انس بن مالك و عتبة بن حكیم و عبد الله ابی و عبد الله بن غالب و جابر بن عبد الله انصاری و ابوذر غفاری نقل كرده اند.

و علاوه بر ده نفر كه در بالا ذكر شده از خود علی (علیه السلام ) نیز این روایت در كتب اهل تسنن نقل شده است .

جالب اینكه در كتاب غایة المرام تعداد 24 حدیث در این باره از طرق اهل تسنن و 19 حدیث از طرق شیعه نقل كرده است .

كتابهای معروفی كه این حدیث در آن نقل شده از سی كتاب تجاوز می كند كه همه از منابع اهل تسنن است ، از جمله محب الدین طبری در ذخائر العقبی صفحه 88 و علامه قاضی شوكانی در تفسیر فتح القدیر جلد دوم صفحه 50 و در جامع الاصول جلد نهم صفحه 478 و در اسباب النزول واحدی صفحه 148 و در لباب النقول سیوطی صفحه 90 و در تذكرة سبط بن جوزی صفحه 18 و در نور الابصار شبلنجی صفحه 105 و در تفسیر طبری صفحه 165 و در كتاب الكافی الشاف ابن حجر عسقلانی صفحه 56 و در مفاتیح الغیب رازی جلد سوم صفحه 431 و در تفسیر در المنصور جلد 2 صفحه 393 و در كتاب كنز العمال جلد 6 صفحه 391 و مسند ابن مردویه و مسند ابن الشیخ و علاوه بر اینها در صحیح نسائی و كتاب الجمع بین الصحاح السته و كتابهای متعدد دیگری این احادیث آمده است .

با اینحال چگونه می توان اینهمه احادیث را نادیده گرفت ، در حالی كه در شان نزول آیات دیگر به یك یا دو روایت قناعت می كنند، اما گویا تعصب اجازه نمی دهد كه اینهمه روایات و اینهمه گواهی دانشمندان درباره شان نزول آیه فوق مورد توجه قرار گیرد.

و اگر بنا شود در تفسیر آیه ای از قرآن این همه روایات نادیده گرفته شود ما باید در تفسیر آیات قرآنی اصولا به هیچ روایتی توجه نكنیم ، زیرا درباره شان نزول كمتر آیه ای از آیات قرآن اینهمه روایت وارد شده است .

این مساله بقدری روشن و آشكار بوده كه حسان بن ثابت شاعر معروف عصر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) مضمون روایت فوقرا در اشعار خود كه درباره علی (علیه السلام ) سروده چنین آورده است :

فانت الذی اعطیت اذ كنت راكعا

زكاتا فدتك النفس یا خیر راكع

فانزل فیك الله خیر ولایة

و بینها فی محكمات الشرایع

یعنی : تو بودی كه در حال ركوع زكات بخشیدی ، جان بفدای تو باد ای بهترین ركوع كنندگان .

و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را درباره تو نازل كرد و در ضمن قرآن مجید آنرا ثبت نمود.

پاسخ به هشت ایراد مخالفان بر آیه ولایت

جمعی از متعصبان اهل تسنن اصرار دارند كه ایرادهای متعددی به نزول این آیه در مورد علی (علیه السلام ) و همچنین به تفسیر ولایت به عنوان سرپرستی و تصرف و امامت بنمایند كه ما ذیلا مهمترین آنها را عنوان كرده و مورد بررسی قرار می دهیم :

1 - از جمله اشكالاتی كه نسبت به نزول آیه فوق در مورد علی (علیه السلام ) گرفتهاند این است كه آیه با توجه به كلمه الذین كه برای جمع است ، قابل تطبیق بر یكفرد نیست ، و به عبارت دیگر آیه می گوید: ولی شما آنهائی هستند كه نماز را بر پا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند، این عبارت چگونه بر یك شخص مانند علی (علیه السلام ) قابل تطبیق است !.

پاسخ

در ادبیات عرب مكرر دیده می شود كه از مفرد به لفظ جمع ، تعبیر آورده شده است از جمله در آیه مباهله می بینیم كه كلمه نسائنا به صورت جمع آمده در صورتی كه منظور از آن طبق شان نزولهای متعددی كه وارد شده فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) است ، و همچنین انفسنا جمع است در صورتی كه از مردان غیر از پیغمبر كسی جز علی (علیه السلام ) در آن جریان نبود و در آیه 172 سوره آل عمران در داستان جنگ احد می خوانیم .

الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ایمانا.

و همانطور كه در تفسیر این آیه در جلد سوم ذكر كردیم بعضی از مفسران شان نزول آنرا درباره نعیم بن مسعود كه یكفرد بیشتر نبود می دانند.

و همچنین در آیه 52 سوره مائده می خوانیم یقولون نخشی ان تصیبنا دائرة در حالی كه آیه در مورد عبد الله ابی وارد شده است كه تفسیر آن گذشت و همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه 8 سوره منافقون و 215 و 274 سوره بقره تعبیراتی دیده می شود كه عموما به صورت جمع است ، ولی طبق آنچه در شان نزول آنها آمده منظور از آن یكفرد بوده است .

این تعبیر یا بخاطر این است كه اهمیت موقعیت آن فرد و نقش مؤ ثری كه در این كار داشته روشن شود و یا بخاطر آن است كه حكم در شكل كلی عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یكفرد بوده باشد، در بسیاری از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند كه احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است .

البته انكار نمی توان كرد كه استعمال لفظ جمع در مفرد به اصطلاح ، خلاف ظاهر است و بدون قرینه جایز نیست ، ولی با وجود آنهمه روایاتی كه در شان نزول آیه وارد شده است ، قرینه روشنی بر چنین تفسیری خواهیم داشت ، و حتی در موارد دیگر به كمتر از این قرینه نیز قناعت می شود.

2 - فخر رازی و بعضی دیگر از متعصبان ایراد كرده اند كه علی (علیه السلام ) با آن توجه خاصی كه در حال نماز داشت و غرق در مناجات پروردگار بود (تا آنجا كه معروف است پیكان تیر از پایش ‍ بیرون آوردند و توجه پیدا نكرد) چگونه ممكن است صدای سائلی را شنیده و به او توجه پیدا كند!

پاسخ - آنها كه این ایراد را می كنند از این نكته غفلت دارند كه شنیدن صدای سائل و به كمك او پرداختن توجه به خویشتن نیست ، بلكه عین توجه بخدا است ، علی (علیه السلام ) در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و می دانیم بیگانگی از خلق خدا بیگانگی از خدا است و به تعبیر روشن تر: پرداختن زكات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است . نه انجام یك عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبیر دیگر آنچه با روح عبادت سازگار نیست ، توجه به مسائل مربوط به زندگی مادی و شخصی است و اما توجه به آنچه در مسیر رضای خدا است ، كاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاكید می كند، ذكر این نكته نیز لازم است كه معنی غرق شدن در توجه به خدا این نیست كه انسان بی اختیار احساس خود را از دست بدهد بلكه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و برای خدا نیست بر می گیرد.

جالب اینكه فخر رازی كار تعصب را بجائی رسانیده كه اشاره علی (علیه السلام ) را به سائل برای اینكه بیاید و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بیرون كند، مصداق فعل كثیر كه منافات با نماز دارد، دانسته است در حالی كه در نماز كارهائی جایز است انسان انجام بدهد كه به مراتب از این اشاره بیشتر است و در عین حال ضرری برای نماز ندارد تا آنجا كه كشتن حشراتی مانند مار و عقرب و یا برداشتن و گذاشتن كودك و حتی شیر دادن بچه شیر خوار را جزء فعل كثیر ندانسته اند، چگونه یك اشاره جزء فعل كثیر شد، ولی هنگامیكه دانشمندی گرفتار طوفان تعصب می شود اینگونه اشتباهات برای او جای تعجب نیست !.

3 - اشكال دیگری كه به آیه كرده اند در مورد معنی كلمه ولی است كه آنرا به معنی دوست و یاری كننده و امثال آن گرفتهاند نه بمعنی متصرف و سرپرست و صاحب اختیار.

پاسخ - همانطور كه در تفسیر آیه در بالا ذكر كردیم كلمه ولی در اینجا نمی تواند به معنی دوست و یاری كننده بوده باشد، زیرا این صفت برای همه مؤ منان ثابت است نه مؤ منان خاصی كه در آیه ذكر شده كه نماز را برپا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند، و به عبارت دیگر دوستی و یاری كردن ، یك حكم عمومی است ، در حالی كه آیه ناظر به بیان یك حكم خصوصی می باشد و لذا بعد از ذكر ایمان ، صفات خاصی را بیان كرده است كه مخصوص به یك فرد می شود.

4 - می گویند علی (علیه السلام ) چه زكات واجبی بر ذمه داشت با اینكه از مال دنیا چیزی برای خود فراهم نساخته بود و اگر منظور صدقه مستحب است كه به آن زكات گفته نمی شود!!

پاسخ - اولا به گواهی تواریخ علی (علیه السلام ) از دسترنج خود اموال فراوانی تحصیل كرد و در راه خدا داد تا آنجا كه می نویسند هزار برده را از دسترنج خود آزاد نمود، بعلاوه سهم او از غنائم جنگی نیز قابل ملاحظه بود، بنابراین اندوخته مختصری كه زكات به آن تعلق گیرد و یا نخلستان كوچكی كه واجب باشد زكات آنرا بپردازد چیز مهمی نبوده است كه علی (علیه السلام ) فاقد آن باشد، و اینرا نیز می دانیم كه فوریت وجوب پرداخت زكات فوریت عرفی است كه با خواندن یك نماز منافات ندارد.

ثانیا اطلاق زكات بر زكات مستحب در قرآن مجید فراوان است ، در بسیاری از سوره های مكی كلمه زكات آمده كه منظور از آن همان زكات مستحب است ، زیرا وجوب زكات مسلما بعد از هجرت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به مدینه ، بوده است (آیه 3 سوره نمل و آیه 39 سوره روم و 4 سوره لقمان و 7 سوره فصلت و غیر اینها).

5 - می گویند: ما اگر ایمان به خلافت بلا فصل علی (علیه السلام ) داشته باشیم بالاخره باید قبول كنیم كه مربوط به زمان بعد از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده ، بنابراین علی (علیه السلام ) در آنروز ولی نبود، و به عبارت دیگر ولایت در آن روز برای او بالقوه بود نه بالفعل در حالی كه ظاهر آیه ولایت بالفعل را می رساند.

پاسخ - در سخنان روز مرده در تعبیرات ادبی بسیار دیده می شود كه اسم یا عنوانی به افرادی گفته می شود كه آنرا بالقوه دارند مثلا انسان در حال حیات خود وصیت می كند و كسی را به عنوان وصی خود و قیم اطفال خویش تعیین می نماید و از همان وقت عنوان وصی و قیم به آن شخص گفته می شود، در حالی كه طرف هنوز در حیات است و نمرده است ، در روایاتی كه در مورد علی (علیه السلام ) از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در طرق شیعه و سنی نقل شده می خوانیم كه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) او را وصی و خلیفه خود خطاب كرده در حالی كه هیچیك از این عناوین در زمان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نبود - در قرآن مجید نیز اینگونه تعبیرات دیده می شود از جمله در مورد زكریا می خوانیم كه از خداوند چنین تقاضا كرد.

هب لی من لدنك ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب .

در حالی كه مسلم است منظور از ولی در اینجا سرپرستی برای بعد از مرگ او منظور بوده است ، بسیاری از افراد جانشین خود را در حیات خود تعیین می كنند و از همان زمان نام جانشین بر او می گذارند با اینكه جنبه بالقوه دارد.

6 - می گویند: چرا علی (علیه السلام ) با این دلیل روشن شخصا استدلال نكرد!

پاسخ - همانطور كه در ضمن بحث پیرامون روایات وارده در شان نزول آیه خواندیم این حدیث در كتب متعدد از خود علی (علیه السلام ) نیز نقل شده است از جمله در مسند ابن مردویه و ابی الشیخ و كنز العمال - و این در حقیقت بمنزله استدلال حضرت است به این آیه شریفه . در كتاب نفیس (الغدیر) از كتاب سلیم بن قیس هلالی حدیث مفصلی نقل می كند كه علی (علیه السلام ) در میدان صفین در حضور جمعیت برای اثبات حقانیت خود دلائل متعددی آورد از جمله استدلال بهمین آیه بود. و در كتاب غایة المرام از ابوذر چنین نقل شده كه علی (علیه السلام ) روز شوری نیز به همین آیه استدلال كرد.

7 - می گویند: این تفسیر با آیات قبل و بعد سازگار نیست ، زیرا در آنها ولایت به معنی دوستی آمده است .

پاسخ - بارها گفته ایم آیات قرآن چون تدریجا، و در وقایع مختلف نازل گردیده همیشه پیوند با حوادثی دارد كه در زمینه آن نازل شده است ، و چنان نیست كه آیات یك سوره یا آیاتی كه پشت سر هم قرار دارند همواره پیوند نزدیك از نظر مفهوم و مفاد داشته باشد لذا بسیار می شود كه دو آیه پشت سر هم نازل شده اما در دو حادثه مختلف بوده و مسیر آنها بخاطر پیوند با آن حوادث از یكدیگر جدا می شود.

با توجه به اینكه آیه انما ولیكم الله بگواهی شان نزولش در زمینه زكات دادن علی (علیه السلام ) در حال ركوع نازل شده و آیات گذشته و آینده همانطور كه خواندیم و خواهیم خواند در حوادث دیگری نازل شده است نمی توانیم روی پیوند آنها زیاد تكیه كنیم .

به علاوه آیه مورد بحث اتفاقا تناسب با آیات گذشته و آینده نیز دارد زیرا در آنها سخن از ولایت به معنی یاری و نصرت و در آیه مورد بحث سخن از ولایت به معنی رهبری و تصرف می باشد و شك نیست كه شخص ‍ ولی و سرپرست و متصرف ، یار و یاور پیروان خویش نیز خواهد بود. بعبارت دیگر یار و یاور بودن یكی از شئون ولایت مطلقه است .

8 - می گویند: انگشتری با آن قیمت گزاف كه در تاریخ نوشته اند، علی (علیه السلام ) از كجا آورده بود!! بعلاوه پوشیدن انگشتری با این قیمت فوق العاده سنگین اسراف محسوب نمی شود! آیا اینها دلیل بر عدم صحت تفسیر فوق نیست !

پاسخ - مبالغه هائی كه درباره قیمت آن انگشتر كرده اند بكلی بی اساس ‍ است و هیچگونه دلیل قابل قبولی بر گرانقیمت بودن آن انگشتر نداریم و اینكه در روایت ضعیفی قیمت آن معادل خراج شام ذكر شده به افسانه شبیه تر است تا واقعیت و شاید برای بی ارزش نشان دادن اصل مساله جعل شده است ، و در روایات صحیح و معتبر كه در زمینه شان نزول آیه ذكر كرده اند اثری از این افسانه نیست ، بنابراین نمی توان یك واقعیت تاریخی را با اینگونه سخنان پرده پوشی كرد.

نگاهی به زندگینامه شیخ مفید

مروری بر زندگی شیخ مفید (ره)

اوضاع شیعیان پیش از شیخ مفید وضع شیعیان در عصر شیخ مفید در نظر دانشمندان شیعه

شیخ مفید در نظر دانشمندان عامه ار تباط با امام عصر (عج) 

از اواسط قرن چهارم هجری شیعیان به میزان قابل ملاحظه ای در کشورهای خاورمیانه از آن

محدودیتها وآزادی کشی ها برکنار ماندند از همه مهمتر ظهور دولت مقتدر آل بویه بود که از

شیعیان با اخلاص به شمار آمدند . عضدالدوله  دیلمی که از سلاطین مقتدر این دودمان است

دامنه اقتدارش از سواحل دریای عمان تا شام ومصر گسترش یافته ودر احترام و حمایت شیعیان

کوشا ودر واقع خلافت بنی عباس در دست او بازیچه ای بیش نبود.

این علل وعوامل دست به هم داد وموجب گردید که شیعیان از گوشه و کنار سربرآورند وبا همتی

شایان توجه به تشکیل جمعیت ها وتاسیس حوزه های علمی ونشر معارف وحقایق اهل بیت

عصمت وطهارت دست یازند . مسافرت های ثقه الاسلام کلینی وشیخ صدوق دو پیشوای بزرگ

شیعه به بغداد واقامت آنها در آن شهر که مرکز خلافت وعلمای عام بود و اهمیتی که میان آنان

کردند ، همه از آزادی نسبی وموقعیت آن عصر حکایت می کند .

در عصر شیخ مفید که خود عرب بود شیعیان از آزادی واحترام بیشتری برخوردار گردیدند . وجود

فقیه عالی مقامی چون شیخ مفید در میان آنان اعتبار آنان را بالا برد وبیش از بیش نزد دوست

ودشمن براحترام آنان افزود . شیخ مفید شیعیان را از پراکندگی نجات داد و اوضاع اسف بار آنها را

بخشید تا آنجا که به اوج عزت رسیدند.

شیخ مفید از نظر دانشمندان عامه ذوفنون  وبلند آوازه ما در نظر علمای بزرگ عامه نیز بسیار

بزرگ می نمود این معنی از سخنان خوب وبد آنان به خوبی پیدا است.

دانشمند بزرگ مشهور شیخ ابوطالب طبرسی در کتاب نامدارش « احتجاج » سه توقیع (نامه) از

حضرت ولی عصر (عج) نقل کرده که به افتخار شیخ مفید صادر گشته وحضرت او را

مشمول عنایاتخاص والطاف مخصوص خود قرار داده است. ..


مشاهده از سایت تبیان

اقتصاد مقاومتی مبتنی بر اقتصاد اسلامی


براساس نظر شهید محمد باقرصدر ، اسلام دارای مکتب اقتصادی است ونیازی به تقلید از تفکرات

انحرافی نیست. بر این اساس ، مبنای اقتصاد مقاومتی باید مبتنی بر اقتصاد اسلامی باشد

تا در امان ماندن از بحران های اقتصاد سرمایه داری ، مانند بحران نظام بانکداری ونرخ بهره ، بحران

بدهی واعتبار وبحران های جمعیتی ، از ظرفیت های اقتصاد اسلامی نیز بهره کافی برد وتحت تاثیر

فرهنگی - اجتماعی ناشی از اقتصاد سرمایه گذاری قرار نگرفت.

همچنان که مقام معظم رهبری نیز تاکید نمودند ، مبارزه با اقتصاد سرمایه داری به معنای حرکت به

سوسیالیسم نیست . علاوه بر شناخت ورفع نقاط ضعف وبهبود نقاط  قوت اقتصاد ملی،

یک جنبه یاقتصاد مقاومتی می تواند جلوگیری ازگرایش اقتصاد جمهوری اسلامی به تفکرات

سرمایه داری وسوسیالیستی است.


 نقش فرهنگ در مقاوم سازی اقتصاد - سید حسین اسحاقی - ص 153 تا 154


نگاهی به فرازهای دعای افتتاح


                                

 


 

بارخدایا من بگشایم ستایش را به سپاس تو وتوئی که وا اری بدرستی به من خود من یقین ارم که براستی تو همانا مهربانتر

مهربانانی درجای گذشت و مهر وسخت تر کیفرکننده ای ر جای شکنجه وعقوبت وبزرگتر جباری ر جای کبریاء وبزرگواری خدایا

اجازه دادی بمن در دعاءوخواهش از خود بشنو ای شنوا مرحم را واجابت کن ای مهربان دعوتم را ودر گذر ای آمرزنده از لغزشم .

حمد از آن خدائیست که آفریند وآفریده نیست وروزی دهد و روزی خور نیست بخوراند وخورانده نیست بمیراند زنده ها را وزنده کند

مرده ها راواوست زنده ونمیرد بدست او ست خیر و او بر هر چیز تواناست .

ومستجاب کن باو دعای مارا وبده به او خواست ما را وبرسان باو در دنیا وآخرت آرزوی ما را وعطا کن باو ما را بیش از آنچه خواهیم ای

بهترین سوال شدگان ودست بازتر عطابخش بهبود کن باو سینه های ما را و ببر باو خشم دلهای ما را وره نما ما را باو برای آنچه مورد

اختلاف است خدایا ما شکایت کنیم بدرگاهت نبودن پیغمبر خود را  صلوات تو براو وبرآلش وغیبت ولی خود را وفزونی دشمن وکمی عدد

وسختی آشوبها وکمک هم کردن اوضاع زمانه بر علیه ما پس رحمت فرست بر محمد وآلش ویاری کن ما را بر آن به پیروزی خود که در آن

شتاب کنی وبه ضرری که رفع کنی.

 

 مشاهده از مفاتیح الجنان - مرحوم شیخ عباس قمی - دعای افتتاح

برگزیده از فراز های دعای ابو حمزه ثمالی

 

                                          

 

در مصباح شیخ است که روایت کرده ابو حمزه ثمالی که امام زین العابدین (علیه السلام ) در ماه رمضان بیشتر از شب را نماز می کرد وچون

سحر میشد ایندعا میخواند.

معبودا ادب مکن ما را به شکنجه ات وتوطئه مکن برایم با نقشه هایت از کجا خیر یابم پروردگارا ویافت نشود جز او از طرف تو واز کجا نجاتی

دارم وتوانایی برآن نیست جز به کمک تو نه آنکه خوش کند بی نیاز است از یاریت ورحمتت ونه آنکه بنماید ودلیری کند برتو ورضایتت بخوید

بیرون رود از نیرویت یارب یارب یارب

حمد از آن خداییست که فریادش کنم هرگاه خواهم برای حاجتم وخلوت کنم با او هر جا خواهم برای راز دلم بی واسطه وحاجتم را برآورد

حمداز خدایی که جز اورا نخوانم گر بخوانم دیگری را اجابت نکند دعایم را.

حمد از آن خدایی است که بخواهم از او وبه من بدهد گر چه من بخل ورزم چون وامی از من خواهد حمد از آن خدایی است که فریادش

کنم هر گاه خواهم برای حاجتم وخلوت کنم با او هر جا خواهم برای راز دلم بی واسطه وحاجتم را برآورد حمد از خدائی که جز او را نخوانم

گر بخوانم دیگری را اجابت نکند دعایم را .

می خوانمت ای آقایم بزبانی که لالش کرده گناهش پروردگارا رازت گویم با دلی که هلاکش کرده

وبشنو دعایم را ای بهترین کسیکه خوانده اورا خواننده ای وافضل کسیکه امیدواری امیدش داشته بزرگ شده آقایم آرزویم وبداست کردارم

به من بده از عفوت بقدر آرزویم ومواخذه مکن مرا به بدترین کردارم زیرا کرمت برتر است از مجازات گنهکاران و علمت اکبراست از کیفر

تبهکاران ومن ای آقایم پناهنده ام به فضلت گریزانم از تو بسوی تو وخواستار وفا به وعده ات هستم.

 

مشاهده از مفاتیح الجنان - مرحوم شیخ عباس قمی - دعای ابوحمزه ثمالی

کار وعزت انسان

اسلام طلب روزی حلال را یک فرضیه می داند چنانچه از رسول اکرم (ص) نقل شده است که:«دنبال روزی حلال رفتن بر هر زن و

مردمسلمان واجب و لازم است»

امام صادق(ع)به یکی از اصحابش به نام هشام فرمود:«اگر در خط مقدم جنگ،درگیری  شروع شدبازهم کارکردن وطلب روزی را درآنروز ترک

نکن»

شخصی به حضور امام صادق (ع)عرض کرد:من دستم سالم نیست و توان کار کردن راندارم و سرمایه کار نیز ندارم و نیازمندم (کمک

کن!)حضرت نگاهی به سر او انداخت و فرمو:سرت سالم است برو کار کن،روی سرت بگذار(مانندهیزم وامثال آن)و خود را از مردم بی نیاز

گردان.

یعنی بزرگترین اثر کار و اشتغال،حفظ ارزش انسانی،و عزت،و کرامت نفس است که تن به خواری و گدائی ندهدنکته قابل توجهی که در

احادیث به چشم می خورد،تاکی روی کلمه حلال است.طلب حلال-یعنی:مطلق درآمدو کسب و کار،مطلوب نیست بلکه کسب

حلال،درآمدحلال،شغل مشروع،مطلوب و عبادت است،نه هر شغلی گرچه مکیدن خون بینوایان باشد.

ونکته دیگری که در حدیث فوق بودمسئله کار کردن زن بودکه چنانچه خانمی نان آور نداشته باشدبایدخودش کار کند(البته کار متناسب با

او)و تن به خواری ندهد.بنابراین اشتغال خانم ها به کار مناسب جهت تامین زندگی نه تنها مانعی نداردبلکه گاهی لازم نیز می باشد.

البته با حفظ حریم ها و حدودو مرز ارزش ها.

و نکته سومی که در احایث بیشتر جلب توجه می کندکلمه عزت است یعنی از کار و شغل تعبیر به عزت شده و فرموده اند:«یعنی برگردد

دنبال عزتت یعنی شغلت»

در حقیقت امام (ع)بااین عبارت می خواهد فرهنگ کار را تفهیم کند.یعنی کار و استقلال اقتصادی عزت یک فرد یا جامعه را و یک ملت را

به دنبال دارد.یعنی که :کار عیب نیست.بیکاری عیب است.کار سر شکستگی نیست،بیکاری واتلاف عمر و سربار جامعه بودن ننگ و سر

شکستگی است.به عبارت دیگر نبایددنبال شغل نان و آب دار بودبلکه باید دنبال شغل حلال بود هر چنددرآمدش کم باشد.بعضی

متاسفانه روی رقابت و چشم هم چشمی ،دست از قناعت کشیده و اسیر حرص کشنده اندو هر روز این شغل و آن شغل می کنند

که به در آمدبیشتر برسند بون این که فکر کنند.این شغل و این درآمد به قیمت چه جنایتها و چه خیانت ها و چه حیف و میلهائی

تمام می شودو فردای قیامت بایدباپاسخگوی ریال به ریال آن باشد.

پس عزیزم،در صدد باش که شغل حلال و در آمدمشروع داشته باشی هرچنداندک باشد،آن را بابرکت الهی و قناعت نفسانی مصرف کن

که خیر دنیا و آخرت در آن است و اگر لقمه نان حرامی به خانه آوردی و فرزندانت خوردند و فاسدشدند یا بی تقواو بی نماز و مردم آزار

گشتند همه و همه مسئولیت ،و زرو بلای آن بر تو است پس قانع باش و حلال طلب کن .

 

مشاهده از کتاب گنجینه آداب اسلامی - محمد رضا آشتیانی ، محسن آشتیانی -  ص 23تا24