موضوع: "پندهای اخلاقی"

نگاهی به تقدس تلاش همسران

       

                                                

 

 

تقدس تلاش خانوادگی همسران ، از دیگر رهاورهای خدا معنایی اسن. خداوند ، منبع تقدس در آفرینش است ولذا اگر خدا ،

معنای زندگی قرار گیرد وهمه امور زندگی، به خاطر او صورت پذیرد ، این تقدس، به خانواده وتلاش همسران نیز سرایت خواهد

کرد. از پدیه های منفی در زندگی زناشویی ، احساس بی معنایی در تلاش خانوادگی است. گاه همسران احساس می کنند که

عمرشان درون خانواده ، تلف شده است وهیچ فایده ای ندارد. زن تصور می کند که کلفتی بیش نیست که فقط باید به مرتب

کردن خانه ورسیدگی به شوهر وفرزندان بپردازد تا آنان پیشرفت کنند . مرد نیز تصور می کند که نوکری بیش نیست که فقط

بایدمخارج خانواده را تامین کند تا آنان در رفاه وآسایش زندگی کنند . این را پدیده « کلفت نوکری » می نامیم که ریشه در

احساس بی معنایی دارد وثمره آن ، احساس ناکامی ونارضایی از زندگی زناشویی است که می تواند موجب افسردگی وهمسر آزاری گردد.

این در حالی است که برای همسرانی که در چارچوب دین ازدواج می کنند ، لحظه لحظه زندگی زناشویی وذره ذره تلاش آنان ، معنای مقدس ومتعالی دار.

اولیای دین با توجه جدی به مسئله احساس بی معنایی ، به منظور برطرف ساختن آن وبه وجود آوردن احساس معنا داری ،

به بیان واقعیت های الهی زندگی زناشویی پرداخته اند . 

 

مشاهده در کتاب رضایتی زناشویی - عباس پسندیده -309 تا310

چشم ونگاه

بیش تر از مسائل زندگی ما به نگاهمایمان بستگی دارد . انتخاب همسر ، شغل ، خانه، دوست، وصدها موضوع دیگر ، همه با «نگاه» پیوند دارد.چشم ونگاه آدمی از مهمترین عناصر موثر در تصمیم گیری اوست ومنشا اغلب نفرت ها ، اشتیاق ها وانتخاب ها ، نگاه است . آدمی نمی تواند از تاثیر شنیده ها ودیده هایش بر مغز جلوگیری کند. این تاثیر پذیری به کمک شبکه اعصاب وفعالیت مغز صورت می گیرد وشخص نمی تواند با تلقین ، چندان از تاثیر آن بکاهد . به همین علت ، در آیات قرآن ، پیوسته اهل ایمان از نگاه ناسالم وشنیدن چیزهای ناروا پرهیز داده شده اند:

(ان السمع والبصر والفواد کل اولئک کان عنه مسوولا)

به درستی که گوش وچشم ودل مورد پرستش قرار می گیرند ».

 

مشاهده از کتاب دختران پندها وهشدارها - محمود اکبری-ص 13

وقت نماز است(1)

« در یکی از نشریات از قول فرزند امام خمینی (ره) نقل شده : روز اولی که شاه رفت ما در نوفل لوشاتو بودیم ، نزدیک به 300 الی 400 خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند، تختی گذاشتند وامام روی آن ایستادند ، تمام دوربین ها کار می کرد ، قرار بود هر چند نفر خبرنگار یک سئوال بکنند ، دوسه سئوال از امام شد که صدای اذان ظهر شنیده شد، بلافاصله امام آنجا را ترک کردند فرمودند: وقت فضیلت نماز ظهر می گذرد ، تمام حاضرین از این که امام بدون جهت صحنه را ترک کردند، متعجب شدند کسی از امام خواهش کرد که چند دقیقه ای صبر کند تا حداقل چهار پنج سئوال دیگر بکنند امام فرمودند: به هیج وجه نمی شود ورفتند ».

این گونه رفتارها وگفتارها بهترین  راهنما برای شاگرد است زیرا این فقط علم نیست بلکه علم توام با عمل است، یعنی وقتی که استاد مثلا به اهمیت نماز اول وقت توصیه می کند ، و وقتی که شاگرد استاد را ببیند که در تمام  مراحل زندگی خود به این نکته کاملا مقید است، بیشتر به اهمیت ودلبستگی به آن پی می برد زیرا در حدیث است که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « با غیر زبان خود مردم را (به دین ومذهب ) دعوت کنید ، مردم باید ورع وکوشش ونماز وخیر شما را ببینند، زیرا اینها خود دعوت کننده هستند.»

پس معلوم شد که وجود معلم اخلاق در زندگی طلاب لازم وضروری است وممکن است بعضی از طلاب ، از این نعمت عظیم محروم باشند ویا دسترسی به معلم اخلاق نداشته باشند ، ودر حوزه علمیه یا محل تحصیل خود، فقط به درس خواندن وفراگیری درس علوم حوزوی مشغولند ، این گونه طلاب باید به دو مورد عنایت داشته باشند.

الف: در نبود معلم اخلاق، از کتبی که در علم اخلاق  و آداب ورسوم  اسلامی  نوشته شده است استفاده کنند مانند معراج السعاده مرحوم ملا احمد نراقی وعلم اخلاق اسلامی که ترجمه جامع السعادات ملامهدی نراقی است که اولی در یک جلد ودومی در سه جلد به زبان فارسی چاپ شده است. استفاده کنند.

ادامه »

صفحات: 1· 2

مربی اخلاق نداشتن

از جمله مواردی که به طلبه ضرر وزیان می رساند وآفت این حرفه است ، نداشتن معلم اخلاق است ، زیرا با وجود

دشمن قوی بشری ، که یکی نفس اماره ودیگری شیطان ، طبیعی است وقتی انسان شاهد ترقی علم ودانش خود باشد

وهر روز جهل ونادانی او کمتر شود، خصوصا اگر خود را نشناخته باشد وبا این دو دشمن دیرینه مبارزه نکرده باشد ، بیشتر

از دیگران در خطر انحراف قرار خواهد گرفت ، زیرا چنین اشخاصی مانند وسیله نقلیه ایی می مانند که مدل وسرعت وقدرت

آنها ، از بقیه وسایل دیگر بهتر وبالاتر است خصوصا اگر صاحبان آنها در جاده های صاف واتوبانهای عریض وطویل قرار بگیرند،

بیشتر به هوس می افتند که پا را روی گاز بگذارند ، واین وسیله را از هر جهت آزمایش کنند ، واگر راننده آن از مهارت

وتجربه کافی برخوردار نباشد، سرعت وقدرت وسیله نقلیه سبب هلاکت او خواهد شد.

پس علم ودانش ، همان وسیله نقلیه است، وسرعت وقدرت آن ، کبر وغرور ناشی از علم است. ونبود مهارت وتجربه

کافی ، نداشتن معلم اخلاق است.

به عبارت دیگر طلبه ای که معلم اخلاق نداشته باشد ، مانند وسیله سریع السیری است که راننده آن از تجربه کافی  بهره

ای نبرده باشد ، که باعث کشته شدن خود ودیگران خواهد شد . همچنان که امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

« لغزش عالم ، مانند شکسته شدن کشتی است که هم سرنشینان خود را غرق می کند وهم خودش غرق می شود.»

 

مشاهده در کتاب آفات الطلاب آیت الله مجتهدی تهرانی- شاکر برخوردار فرید- ص137تا138

ناراحت کردن پدر ومادر

از جمله مواردی که سد راه پیشرفت طلبه است آزردن خاطر پدر ومادر است، عالم ربانی ومعلم

اخلاق ، مرحوم ملا احمد نراقی در کتاب شریف معراج السعاد می فرماید: « بیچاره کسی است که عاق پدر یا

مادر باشد ، نه در دنیا خیر می بیند ونه در آخرت ، ونه از عمر خود بهره ای می برد ونه از عزت واحترامی

برخوردار می گردد ، چنان است که یک لقمه نانی به دل خوش، از گلوی او بیرون نمی رود ، ویک شربت آبی

گوارا به کام او نمی رسد .

از حضرت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)نقل شده است که فرمودند : « از اذیت وآزار پدر ومادر بر حذر باشید ،

بدرستیکهبهشت از هزار سال راه به مشام آدمی می رسد ولی کسی که عاق والدین باشد بوی آن به مشام

نخواهد رسید ،» وفرمودند : « هر کس صبح کند در حالی که پدر ومادر براو غضبناک باشند دو درب جهنم بر

روی او گشوده می شود.»

از امام موسی کاظم (علیه السلام) پرسیدند: اگر کسی به یکی از فرزندان خود بگوید : پدر ومادرم فدای تو باد

، آیا اشکال دارد؟ حضرت فرمودند: اگر پدر ومادر او زنده باشند ، این را از عقوق می دانم ولی اگر مرده باشند

باکی نیست.»


مشاهده در کتاب آفات الطلاب حضرت ایت الله مجتهدی تهرانی- شاکر برخوردار فرید- ص100

تحمل سختگیریهای استاد

بایدشاگرد در برابر تندرویهای اخلاقی استاد، خویشتن داری خود را حفظ کند.

این حالت روانی واخلاقی استاد نباید مانع  ملازمت وهمبستگی شاگرد با او گردد و شاگرد ، حسن نیت خود را نسبت به

استاد از دست دهد ومبادا در او این عقیده به وجودآید که استاد او فاقد کمالات اخلاقی است.

در یکی از روایات مشهور که از ابن عباس نقل شده است چنین آماده که گفت : من در حال دانش آموختن ودر مسیر

دانشجویی ، ذلت وخاکساری در برابر استاد را پیشه خود ساختم تا سرانجام به عنوان یک شخصیت مطلوب جامعه ،

سرافرازی یافتم.

یکی از بزرگان می گوید : داستان شاگرد و دانشجویی که بر معلم واستاد خود خشم می گیرد، داستان کسی است که بر

استوانه های مسجد خشمگین می گردد.

 

مشاهده از کتابگنجینه آداب اسلامی /بخش سوم: آداب عبادی- محمدرضا ومحسن آشتیانی - ص 464