موضوع: "بیانات بزرگان"

شرح زیارت جامعه کبیره

زيارت جامعه كبيره يكي از برترين زياراتي است كه با فقرات بلندش به اوج وجود ائمه اطهار(ع) نظر دارد و زمينه معرفت برتر و عرفان كامل تر را فرام مي سازد و نيز ادب حضور در فنا و آستان مقربان معصوم(ع) را به زائر مي آموزد.

معارف فراوان، عميق و گسترده اي در اين زيارت نهفته است كه به تشريح و تيين نياز دارد تا هم مقام حقيقي آن ذوات مقدس مبرهن و روشن گردد و هم ميزان تاثير و كارآمدي آنان در همه عوالم وجود و شئون هستي دانسته شود.

کتاب ادب فنای مقربان، کوششی در راستای همین هدف است که در پرتو کلمات گفتارها و نوشتارهای استاد جوادی آملی که با تسلط به مبانی فلسفی، عرفانی و تفسیری و نیز با دلباختگی به آن گوهرهای مقدس وجود یعنی ائمه اطهار (ع) همراه شده است از کمال و جمال خاصی برخوردار بوده و قطعا در مسیر معرفت و ارادت به آن شاخصه های الهی موثر و کارساز است.

زيارت از برترين موهبت‌هاي الهي است كه قلوب را جلا مي‌دهد و به سوي معبود مصروف مي‌دارد. «زيارت جامعه كبيره» يكي از برترين زيارات است، كه با فقرات بلندش به اوج وجود ائمه اطهار (ع) و بلنداي هستي آنان نظر دارد و زمينه معرفت برتر و عرفان كامل‌تر آن‌ها را فراهم مي‌كند.

معارف فراوان، عميق و گسترده اين زيارت به تشريح و تبيين نياز دارد تا هم مقام حقيقي آن ذوات مقدس مبرهن و هم ميزان تأثير و كارآمدي آنان در همهٴ عوالم وجود و شئون هستي، دانسته شود.

حکایتی از آیت الله مروارید

 

 

جناب حجت الاسلام والمسلمین غرویان در کتاب جلوه های ربانی می نویسد:

یادم نمی رود یکبار یکی از رفقای همدرس ، که حدود هشت نفر بودیم ، دعوتی به عمل آورد وچون ما وضع اقتصادی یکدیگر را می دانستیم شرط کردیم که اگر آبگوشت ساده ای می دهی آن هم بدون مخلفات می پذیرم . ایشان قبول نمودند وفردای آن روز که روز موعود آن ناهار بود به خانه اش رفتیم ولی بر خلاف شرط خود از ما پذیرایی بهتری نمود وبرای نهار خورشت پلو ومیوه تهیه نموده بود .پرسیدیم که:

چرا شما بر خلاف آنچه وعده داده بودید عمل کردید؟

ایشان شرح ماجرا را این طور نقل نمودند:

دلم آرام نمی گرفت که جمعی ازدوستان صمیمی رادعوت کنم ویک آبگوشت ساده به آنها بدهم. حدود ساعت نه امروز رفتم به حرم مطهر عرض کردم : یا علی بن موسی (علیه السلام) ! این درست است که بعد از سالیانی عده ای از رفقای خود را دعوت کنم ونتوانم از آنان پذیرایی نمایم؟ شما این را می پسندید ؟ یک مقداری با حضرت عامیانه ولی صادقانه صحبت کردم وآمدم بیرون و وارد صحنه کهنه (عتیق ) شدم، دیدم حاج آقای مروارید ایستاده اند گویا منتظر کسی هستند وچون چشممان به یکدیگر افتاد رفتم جلو وسلام نمودم. با لبی متبسم فرمودند: فلانی! این وقت روز وقت تشرف شماها نبود خبریست که مشرف شده ای؟ عرض کردم : ما همیشه محتاج این دریم و ایشان تبسمی نمودند ودستشان به جیب  رفت ویک تعداد اسکناس بدون این که بشمارد به من دادند واز یکدیگر خداحافظی نمودیم . آمدم بازار و وسایل را تهیه کردم.

 

مشاهده از کتاب کرامات معنوی - سید عباس موسوی مطلق- ص133تا134

 

کنترل احساسات

  

شهوت وغضب ، خواستن ها ونخواستن ها بستری برای بندگی است که با کنترل وهدایت آن می توان به قله عبودیت رسید وبا رها کردنش به « اسفل السافلین » سقوط کرد. دوستی ودوشمنی می تواند انسان را به اوج عزت الهی رساند ومی تواند به ذلت وصف نا شدنی سوق دهد. آنچه سرنوشت انسان را رقم می زند وآینده ساز انسان است ، همین احساسات درونی است که با سوار شدن بر آن می توان به اوج بندگی رسید ومی توان به دره فلاکت وبدبختی سقوط کرد.

فضیل بن یسار از امام صادق (علیه السلام) سوال کرد: آیا دوست داشتن ودشمن داشتن نقشی در ایمان دارد؟ حضرت فرمودند: مگر ایمان غیر از دوستی ودشمنی است؟!

 

مشاهده در کتاب بهشت بندگی در عصر ظهور - سیدخلیل حسینی- ص155

ادب نسبت به امام (علیه السلام) وعکس علما


علامه حاج شیخ عبالحسین لاهیجی همچنین حکایت می کند که مرحوم شیخ مجتبی قزوینی تنکابنی خراسانی (خواهرزاده مرحوم الهیان) برایم نقل نمود که: مرحوم الهیان به زیارت حضرت علی بن موسی (علیه السلام) مشرف گردید، و به منزل من وارد شد، موقع خواب برایش رختخواب گذاشتم واز اتاق خارج شدم ، پس از چند ساعت جهت انجام کاری بدان اتاق رفتم ، دیدم مرحوم الهیان نشسته وزانو را در بغل گرفته است.

گفتم: آقا دایی ! فرش گذاشتم ، چرا نمی خوابید؟

فرمود: پا را که برای خواب دراز کردم ، متوجه شدم به طرف حضرت (علیه السلام)است به این طرف برگرداندم دیدم به سوی عکس آقای بروجردی است، که یک مرتبه شمایلش در مقابلم مجسم شد،لذا به احترام حضرت رضا (علیه السلام) و آقای بروجردی که سید جلیل القدری است این طور استراحت می کنم . من فوری جای او را تغییر دادم.

 

مشاهده از کتاب چهل عارف وارسته - جابر رضوانی - ص188تا189

جهت آرامش قلب

                                                          

 

حجت الاسلام صحفی می گوید: در اواخر عمر مبارک علامه طباطبایی (ره)، از ایشان خواستم برای آرامش قلب ، دستوری بفرمایند، فرمودند: « دست را روی سینه بگذار و3، 4 بار نشسته وایستاده ( یا فرمود: ایستاده ونشسته، که یادم نیست) این آیه را بخوان: ( الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکرالله؛ الابذکر الله تطمئن القلوب) کسانی که ایمان آورده اند ودل هایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باش که با یاد خدا دل ها آرامش می یابد . من اثر این دستور را هم دیدم.

 

مشاهده از کتاب چهل عارف وارسته - جابر رضوانی - ص45

عیدتان مبارک

1 3 4