یازینب(س)

اسلام ، گذشته از رویکرد منفی با دیدگاه پلیدی خانواده ، با رویکردی مثبت نیز به تبیین تقدس

خانواده پرداخته است. مطالعه متون دینی نشان می دهد که ازدواج وتشکیل خانواده ، نه تنها با دین

وایمان منافاتی ندارد، بلکه ازدواج در مکتب اسلام قداست دارد واز جایگاهی بسیار والا برخوردار

است این حقیقت در متون دینی با تعبیرهای مختلف ودر قالبهای گوناگون بیان شده که شناخت گونه های آن لازم است.

1- محبوب ترین نهاد    

2- سنت پیامبران

… ادامه دارد

                                              مشاهده در کتاب کانون مهرورزی - عباس پسندیده

زندگی مسایل و پیچیدگی های مختلفی داردکه هر کدام از همسران به تنهایی نمی توانند از

عهدهآنبرآیند. ازاین گذشته احساس تنهایی در مسایل ومشکلات زندگی ، خود عاملی

برای احساسضعف وناتوانی است.

این در حالی است که هر کدام از زن ومرد ویژگی های متفاوتی دارند که بر اساس آن هرکدام

 میتوانند مسئولیت مسایل مختلف را برعهده گیرند. لذا یکی از فواید وکارکردهای خانواده ،

مشارکت در امور زندگی است.

امام صادق (علیه السلام ) می فرمایند: سه چیزاست که مومن درباره آنها بازخواست نمی شود:

غذایی که آن را می خوردولباسی که آن را می پوشد و زن صالحی که او را کمک می کند ودامن

خود را به وسیله او از گناه دور نگه می دارد.

در این روایت ، علاوه بر مشارکت، کارکرد تنظیم رفتار جنسی نیز بیان شده است.

                                          کانون مهرورزی - عباس پسندیده

بدون تردید حضرت امام (ره) که موید به تاییدهای الهی بود ونیابت عظمای حضرت بقیه الله الاعظم -

روحی لتراب مقدمه الفدا - را عهده دار بود بهتر می دانست که اساس کار چیست . او می دانست که

هیچ چیزی به قدر « ولایت» مورد عنایت پروردگار متعال نیست. ونیز می دانست که « عبادت» بدون

« ولایت» مقبول در گاه حضرت احدیت نخواهد بود.به گفته شاعر:

نماز بی ولای او نماز بی وضو بود                            به دشمن علی بگو نماز خود قضا کند

علامه امینی (قدس سره) در الغدیر می نویسد:

در بیانی از امام باقر (علیه السلام ) آمده است:« اگر کسی شب را در نماز و روز را روزه دار باشد، همه اموال خود را انفاق کند وهمه ساله ، حج به جا آورد ، ولی ولایت ولی الله را نشناسد ( ازاو پیروی نکند) وهمه اعمال خود را مطابق راهنمایی او انجام ندهد، او را در پیشگاه خدا ثوابی نیست ودر شمار مومنان نخواهد بود.»

                                                              درسهایی از وصیت نامه امام (ره)- همان

ماهیت هر قیام می تواند فلسفه واهداف اصلی آن را تبیین کند. قیام کربلا ، نهضتی کاملا دینی

ومعنوی وماهیت آن ، الهی ومذهبی است. فلسفه این انقلاب ، جز حمایت از حیات اسلام

واستقرار نظام عدل اسلامی وکوبیدن  نظام سلطه اموی  نیست. این مسئاله در خروش وخشم

الهی آن رادمرد تاریخ به ظهور رسیده وتجلی خویش را در جمله معروف آن حضرت باز یافته است آن جا که فرمود:

فاتحه اسلام را باید خواند آن گاه که امت اسلامی به جز ثومه ای چون یزید گرفتار شده باشد.

توجه به  ماهیت این قیام در هر دوره ای می تواند پشتوانه ای برای حرکت تاریخی امت اسلامی

باشد همین است که امام راحل (ره) چنین هشدار داد وفرمود:

مساله کربلا در راس مسائل سیاسی است. 

انقلاب اسلامی ایران پرتوی از عاشورا وانقلاب عظیم آن است.

این قیام خون های همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد.

                                                       درسهایی از وصیت نامه امام خمینی (ره)- سید محمد شفیعی مازندرانی

ابوعمرو زبیری در حدیث بلندی از امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده است که

فرمود: همانا که خداوند ایمان را بر جوارح (واعضاء) بدن فرزند آدم فرض کرده وآن را بر اعضاء بدن

قسمت نموده و در آنها پخش کرده است ، پس هیچ عضوی از اعضا ء بدن  نیست مگر اینکه واگذار

شده است برای او چیزی از ایمان بغیر آنچه بر دیگری واگذار شده (تا اینکه فرمود:) پس آنچه از

ایمان بر قلب واجب شده است عبارت است از اقرار ومعرفت وعقد ورضا وتسلیم باینکه خدایی

نیست مگر الله ، یگانه است، شریکی برای او نیست، خدای یکتائی که یاری برای خود نگرفته ونه

فرزندی ، واینکه حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) بنده او وفرستاده اوست ، واقرار به آنچه

از جانب خداوند از پیامبر یا کتاب آمده است ، پس اینهاست آنچیزی که خداوند بر قلب  فرض کرده

است از اقرار ومعرفت ، و آن، عمل قلب است ، واین است سخن خدا که می فرماید: ( الا من  اکراه وقلبه مطمئن بالایمان )« سوره نحل : 106».

« مگر آنکه اجبار شود (بگناهی ) در حالی که قلب او بایمان مطمئن باشد (برای او باکی نیست)… » ونیز خدا می فرماید:

(الا بذکرالله تطمئن القلوب) «سوره رعد28». 

« آگاه باش ! بذکر خداوند قلب ها آرامش پیدا می کند».

و…

                                        جهاد با نفس-شیخ حر عاملی -ترجمه علی صحت