موضوع: "خاطرات علما"

رسیدن به موقع پول

 

 

یکی از نزدیکان آقا می گوید : « یک بار به فومن رفته بودم ، یک روز مانده به مراجعت ، خدمت آقای اریب از علمای فومن رفتم ، ایشان چند سکه داد وگفت: یکی از این ها را به آیت الله بهجت بده وقتی برگشتم آن را خدمت آقا دادم. دوباره که می خواستم به فومن بروم آیت الله بهجت ، 1000تومان به من داد وفرمود :

این را با یک واسطه به آقای اریب بده ونگو چه کسی داده ، من در مغازه ی او نشستم او رفت وبرگشت ودیدم خیلی تعجب کرده است . گفتم چی شد؟

گفت: وقتی این پول را به آقای اریب دادم ، گفت : قسمتی از خانه ما خراب شده بود وتعمیر آمده وگفته بود که 1000تومان می گیرم درست می کنم  . من که پولی نداشتم ، به تعمیر کار گفتم : فعلا صبر کن . واینک این پول درست به اندازه ی مخارج تعمیر خانه است».

 

مشاهده در کتاب کرامات معنوی- سید عباس موسوی مطلق - 76تا77