موضوع: "شهید چمران"

شهید چمران ( مرد خدا)

                                                                        

                                                 

چه خوش گفته است : یار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را وتو مرد خدا بودی که برای خدا کار

کردی … وگرنه آن زمان چه کسی مانند تو دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما اشت؟! می دانی با این مدرک چه می توانستی بکنی؟…

این مدرک مهم آن هم از معتبرترین دانشگاه جهان، بروکلی … سازمان فضایی آمریکا (ناسا) به تو پیشنهاد عضو هیات علمی بودن را داد

و تو خیلی سهل ، خیلی راحت خندیدی وگفتی: نه!! هیچ گاه از یادت نرفته بود که مادرت همیشه به تو سفارش می کرد: « فرزندم !

هیچ وقت خدا را فراموش نکن ». وتو خدا را فرآموش نکردی ! آمدی وثابت کردی ، که « دکترا برای دلت خیلی حقیر است ». آمدی ، چون

مردان خدا ، حتی نیم قدمی را برای دشمن او بر نمی دارند ، وتو نخواستی تا دانشت را برای دشمن خرج کنی… وامروز … به راستی تو

که بودی ؟…

به ( و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه ومن رباط الخیل ..) یقین داشتی ، که در سرزمین کفر نیز نیروهای انقلابی را گرد هم آوری تا

دین خدا را احیا کنی.

تو دنبال دل بسته نبودی ؛ چرا که دنیا را نمی خواستی . تو دل به معبود سپرده بودی وآنان که دل در گرو عبودیت الهی دارند واز بندگی

می سوزند و وصال حق را می طلبند را با دنیا چه کار؟!

چمران ؛ دلاوری که پاوه را با نام تو می شناسند ، ودهلاویه را با نام تو…! در عشق لایتناهی سوخته بودی که گفتی : « هیچ

نمی دانستم که در دنیا آتشی سوزان تر از آتش وجود دارد».

آن ها که با تو بودند ، آن ها که تو را دیده بودند ، آن ها که با تو همدم بودند ، دیدند چگونه سراپای وجودت در خدمت حکومت اسلامی

ورهبری آن بود، وبرای بنا وبقای آن ، هرچه در توان بود را گذاشتی ؛ بی آن که حرفی بزنی، یا به رخ کشی ومنت نهی!

تو اگر می خواستی ، می توانستی در رفاه باشی ، اما ساده زیستی را برگزیدی . تواضع ، اقتدار ، صلابت، ایستادگی وتحمل در مقابل

حرف ها وگفته ها و… واین ها را نیز از مولایت علی (علیه السلام) آموختی ؛ همان

کشتی بان کشتی شکسته وجودت ، که خود می گفتی :

ادامه »

صفحات: 1· 2